recommend

/ˌrekəˈmend//ˌrekəˈmend/

معنی: معرفی کردن، توصیه کردن، سفارش کردن توصیه کردن
معانی دیگر: سپارش کردن، سفارشاندن، سفارش کردن، (برای انجام کاری) معرفی کردن، تجویز کردن، رواداشت کردن، صلاح دانستن، پیشنهاد کردن، خوشایند ساختن، مطبوع کردن، اندرز دادن، پند دادن، توصیه شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recommends, recommending, recommended
مشتقات: recommendable (adj.)
(1) تعریف: to put forward as being worthy of regard or confidence; give endorsement of.
مترادف: commend, endorse
مشابه: advocate, approve of, back, boost, favor, promote, root for, second, support, vouch for

- I highly recommend her for the job.
[ترجمه گنج جو] برای این شغل تاکیدم روی اون بود وبس.
|
[ترجمه گوگل] من او را برای این کار به شدت توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان] من به شدت بهش توصیه می کنم کار رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Can you recommend a good hotel in the area?
[ترجمه گنج جو] تو این محله هتل خوب سراغ دارین؟
|
[ترجمه fou] آیا میتوانید یک هتل خوب در این منطقه معرفی کنید؟
|
[ترجمه گوگل] آیا می توانید یک هتل خوب در این منطقه معرفی کنید؟
[ترجمه ترگمان] آیا شما می توانید یک هتل خوب در این منطقه را پیشنهاد کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The librarian recommended some excellent books to us.
[ترجمه گنج جو] کتاب هایی که اون کتابدار به ما توصیه کرد عالی بودند.
|
[ترجمه گوگل] کتابدار چند کتاب عالی را به ما توصیه کرد
[ترجمه ترگمان] کتابدار چند کتاب عالی برای ما سفارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor recommended to her a diet that would help control her blood pressure.
[ترجمه علی] دکتر به اون توصیه کرد که رژیم میتونه به کنترل فشار خون او کمک کنه
|
[ترجمه Ariyan] دکتر رژیم غذایی به او پیشنهاد کرد که میتوانست به کنترل فشار خونش کمک کند
|
[ترجمه گوگل] دکتر به او رژیم غذایی توصیه کرد که به کنترل فشار خون او کمک کند
[ترجمه ترگمان] پزشک رژیم غذایی خود را توصیه کرد که به کنترل فشار خون او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to put forward as advisable.
مترادف: advise, advocate, counsel
مشابه: encourage, enjoin, prescribe, propose, propound, suggest, urge

- The pharmacist recommended that the medication be taken before bed.
[ترجمه گوگل] داروساز توصیه کرد که دارو قبل از خواب مصرف شود
[ترجمه ترگمان] داروساز توصیه کرد که دارو قبل از تخت خواب گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I recommend that you not make a decision until you've considered the matter seriously.
[ترجمه گوگل] توصیه می کنم تا زمانی که موضوع را جدی نگرفته اید، تصمیم نگیرید
[ترجمه ترگمان] توصیه می کنم تا زمانی که موضوع را جدی تلقی نکنیم، تصمیمی اتخاذ نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor recommended that I see a specialist.
[ترجمه گوگل] دکتر توصیه کرد به متخصص مراجعه کنم
[ترجمه ترگمان] دکتر توصیه کرد که یک متخصص را ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The teacher recommended getting some private tutoring for the child.
[ترجمه fou] معلم توصیه کرد که برای بچه تدریس خصوصی بگیرند
|
[ترجمه گوگل] معلم توصیه کرد که برای کودک آموزش خصوصی بگیرید
[ترجمه ترگمان] معلم توصیه کرد که یک معلم خصوصی برای این بچه تدریس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The mechanic recommended having the oil changed more frequently.
[ترجمه گوگل] مکانیک توصیه کرد روغن را بیشتر تعویض کنید
[ترجمه ترگمان] مکانیک توصیه کرد که روغن به طور مرتب تعویض شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to cause to appear worthy.
مشابه: distinguish, promote

- He has little more than his good looks to recommend him for the part.
[ترجمه گوگل] او چیزی بیشتر از ظاهر خوبش ندارد که او را برای این نقش توصیه کند
[ترجمه ترگمان] او چیزی بیش از ظاهر خوب خود ندارد تا او را به عنوان بخشی توصیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they recommend that we wait more
آنها صلاح می دانند که ما بیشتر صبر کنیم.

2. can you recommend a good dentist to me?
آیا می توانی یک دندانساز خوب را به من معرفی کنی ؟

3. this town has much to recommend
این شهر جنبه های خوشایند فراوانی دارد.

4. Can you recommend a classmate who can take up the job?
[ترجمه Aisel] میتوانی یک همکلاسی که بتواند این کار را انجام دهد معرفی کنی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک همکلاسی را معرفی کنید که بتواند این کار را انجام دهد؟
[ترجمه ترگمان]می توانید یک همکلاسی را توصیه کنید که بتواند این کار را انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are pleased to recommend. . . to you.
[ترجمه عرفان ER] ما خوشحالیم که به شما. . . . . . . . . . . پیشنهاد میدهیم
|
[ترجمه گوگل]ما خوشحالیم که توصیه می کنیم برای تو
[ترجمه ترگمان] ما خوشحالیم که شما رو به شما پیشنهاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I recommend the book to all my students.
[ترجمه گوگل]خواندن کتاب را به همه دانش آموزانم توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان]من کتاب را به همه students توصیه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What would you recommend for removing ink stains?
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن لکه جوهر چه چیزی را توصیه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]واسه برداشتن جوهر جوهر چی توصیه می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Could you recommend a good restaurant near here?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک رستوران خوب در نزدیکی اینجا توصیه کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی یه رستوران خوب نزدیک اینجا رو توصیه کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can you recommend a good hotel?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک هتل خوب معرفی کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما می توانید یک هتل خوب را پیشنهاد کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I recommend that you get some professional advice.
[ترجمه گوگل]توصیه می‌کنم از مشاوره حرفه‌ای استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه می کنم که شما توصیه های حرفه ای دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can recommend the chicken in mushroom sauce - it's delicious.
[ترجمه لیلا] من مرغ با سس قارچ توصیه میکنم خوشمزه است
|
[ترجمه گوگل]من می توانم مرغ را در سس قارچ توصیه کنم - خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]من می توانم مرغ را با سس قارچ توصیه کنم - خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'd recommend this book to anyone who has an interest in jazz.
[ترجمه گوگل]من این کتاب را به هر کسی که به موسیقی جاز علاقه دارد توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را به کسی توصیه می کنم که علاقه ای به جاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This system has much to recommend it.
[ترجمه گوگل]این سیستم چیزهای زیادی برای توصیه دارد
[ترجمه ترگمان]این سیستم خیلی چیزها را توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I can thoroughly recommend it.
[ترجمه گوگل]من کاملا می توانم آن را توصیه کنم
[ترجمه ترگمان]من به طور کامل این کار را توصیه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معرفی کردن (فعل)
present, inset, introduce, nominate, bring forward, recommend

توصیه کردن (فعل)
counsel, recommend

سفارش کردن توصیه کردن (فعل)
recommend

تخصصی

[حسابداری] سفارش ؛ توصیه
[نساجی] پیشنهاد

انگلیسی به انگلیسی

• advocate, endorse, speak well of; advise, suggest
if someone recommends something to you, they suggest that you should have it or use it, because it is good or useful.
if you recommend an action, you suggest that it should be done.

پیشنهاد کاربران

توصیه کردن
پیشنهاد کردن
مشورت دادن / راهنمایی کردن
پیشنهاد مناسب / معرفی کردن
پیشنهاد کردن، توصیه کردن
مثال: Can you recommend a good book to read?
می توانید یک کتاب خوب برای خواندن پیشنهاد کنید؟
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : recommend
✅️ اسم ( noun ) : recommendation
✅️ صفت ( adjective ) : recommended
✅️ قید ( adverb ) : _
Suggest
پیشنهاد کردن
توصیه کردن نیست توصیه اعم از پیشنهاد مردنه اما پیشنهاد جزئی از معانی توصیست
Recommend توصیه کردن. پیشنهاد کردن
i recommend you to don't play tricks on me
بهت پیشنهاد میدم با من یز به بز نزار
توصیه و پیشنهاد کردن
I strongly recommend you to watch this movie
توصیه اکید میکنم که این فیلمو ببینید
رهنمود
توصیه
To say that something is better for you than the other thing
Offer هم میشه گفت ولی offer بیشتر معنیto make a request هست
Suggest رو هم میشه در نظر گرفت ولی بازم فرقدارهsuggest معنیto say idea for you یعنی نظر میده
نصیحت کردن
سفارش کردن، توصیه کردن
مناسب دانستن
پیشنهاد کردن
توصیه کردن
advise_suggest
offer
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس