recombine

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
• : تعریف: combined form of combine.

جمله های نمونه

1. Reconstituted and recombined milk and milk products are those that result from the recombining of milk constituents with potable water.
[ترجمه گوگل]شیر و فرآورده های لبنی بازسازی شده و ترکیب شده آنهایی هستند که از ترکیب مجدد ترکیبات شیر ​​با آب آشامیدنی حاصل می شوند
[ترجمه ترگمان]reconstituted و شیر نوترکیب شده و محصولات لبنی، آن هایی هستند که از مصرف کنندگان شیر با آب قابل شرب ناشی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stranded cotton is the best to use because the six strands can be separated and re-combined to make the thickness you require.
[ترجمه گوگل]پنبه رشته ای بهترین گزینه برای استفاده است زیرا شش رشته را می توان جدا کرد و دوباره با هم ترکیب کرد تا ضخامت مورد نیاز شما را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]پنبه Stranded بهترین استفاده برای آن است زیرا این شش رشته می توانند از هم جدا شده و با هم ترکیب شوند تا آن چه که شما نیاز دارید را بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Make novel combinations. Combine, and recombine, ideas, images, and thoughts into different combinations no matter how incongruent or unusual.
[ترجمه گوگل]ترکیب های بدیع بسازید ایده ها، تصاویر و افکار را با هم ترکیب کنید، و دوباره ترکیب کنید، بدون توجه به اینکه چقدر ناسازگار یا غیرعادی هستند
[ترجمه ترگمان]ترکیبات جدیدی بسازید ترکیب، و ترکیب، ایده ها، تصاویر و افکار را در ترکیبات مختلف بدون توجه به اینکه چقدر عجیب و غیر عادی هستند، ترکیب و ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The recombine of property is the main form which realizes the strategic adjustment.
[ترجمه گوگل]ترکیب مجدد دارایی شکل اصلی است که تعدیل استراتژیک را تحقق می بخشد
[ترجمه ترگمان]ترکیب مجدد دارایی شکلی اصلی است که سازگاری استراتژیک را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Adopting IPN techniques to recombine PVA and water glass, shaped size of interpenetrating networks structure.
[ترجمه گوگل]اتخاذ تکنیک های IPN برای ترکیب مجدد PVA و شیشه آب، اندازه شکل ساختار شبکه های متقابل
[ترجمه ترگمان]استفاده از تکنیک های IPN برای ترکیب PVA و شیشه آب، به شکل ساختار شبکه های interpenetrating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After business failure, held water to recombine an enterprise temporarily Party committee.
[ترجمه گوگل]پس از شکست کسب و کار، آب برای ترکیب مجدد یک شرکت به طور موقت کمیته حزب برگزار شد
[ترجمه ترگمان]بعد از شکست تجاری، آب برای ترکیب مجدد یک کمیته موقت شرکت آب نگه داشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. recombine() uses the List::Util shuffle() function to shuffle the parent population.
[ترجمه گوگل]() recombine از تابع List::Util shuffle() برای به هم زدن جمعیت والد استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]ترکیب مجدد ()از این فهرست استفاده می کند:: Util ()برای shuffle کردن جمعیت والدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wei Wangdi expresses, with buy recombine charge relevantly to be able to be reduced further.
[ترجمه گوگل]Wei Wangdi بیان می کند، با خرید recombine شارژ مربوطه قادر به کاهش بیشتر است
[ترجمه ترگمان]وی Wangdi بیان می کند، با خرید مجدد بار recombine، relevantly می تواند بیشتر کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Combine, and recombine, ideas, images, and thoughts into different combinations no matter how incongruent or unusual.
[ترجمه گوگل]ایده ها، تصاویر و افکار را با هم ترکیب کنید، و دوباره ترکیب کنید، بدون توجه به اینکه چقدر ناسازگار یا غیرعادی هستند
[ترجمه ترگمان]ترکیب، و ترکیب، ایده ها، تصاویر و افکار را در ترکیبات مختلف بدون توجه به اینکه چقدر عجیب و غیر عادی هستند، ترکیب و ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Specifically, they recombine destructively — that is, the waves cancel each other out.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آنها به طور مخربی دوباره ترکیب می شوند - یعنی امواج یکدیگر را خنثی می کنند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن ها destructively را ترکیب می کنند - یعنی، امواج یکدیگر را خنثی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When these pholes "recombine" at the surface of the Earth, they enter an excited state.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این حفره ها در سطح زمین "بازترکیب" می شوند، وارد حالت برانگیخته می شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این pholes \"recombine\" در سطح زمین recombine، وارد یک حالت هیجان زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some of the major images occur and recombine constantly, forming into a relatively steady symbolic system.
[ترجمه گوگل]برخی از تصاویر اصلی رخ می دهند و پیوسته با هم ترکیب می شوند و به یک سیستم نمادین نسبتاً ثابت تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از تصاویر اصلی بطور مداوم در یک سیستم نمادین نسبتا ثابت شکل می گیرند و با هم ترکیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These atoms recombine in pairs during the night to form molecules of oxygen gas.
[ترجمه گوگل]این اتم ها در طول شب به صورت جفت با هم ترکیب می شوند و مولکول های گاز اکسیژن را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]این اتم ها در طول شب با یکدیگر ترکیب می شوند تا مولکول های گاز اکسیژن را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The electrons eventually recombine with the atoms to produce the visible nebular glow.
[ترجمه گوگل]الکترون‌ها در نهایت با اتم‌ها ترکیب می‌شوند تا درخشش سحابی مرئی را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]الکترون ها در نهایت با اتم ها recombine تا درخشندگی قابل مشاهده را تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ترکیب مجدد
باز آمیزی
مجددا ادغام شدن
مجددا استخدام کردن__نوترکیب

بپرس