با تشخیص اینکه
با توجه به اینکه
شناسایی کردن
اذعان
شناخت
باید در حال رسمیت شناختن طالبانه
شماسایی
شناسایی
تشخیص دادن، شناختن
در حال شناسایی
شناختن، برسمیت شناختن ، تصدیق کردن ( فعل )
شناسایی
تشخیص
تشخیص
با به رسمیت شناختنِ
باز شناسی
شناختن، شناسایی ( فعل )
پی بردن
با توجه به، با درنظر گرفتنِ
بازشناختی
تشخیص
شناختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)