1. We should encourage reclamation and recycling.
[ترجمه گوگل]ما باید احیا و بازیافت را تشویق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید احیا و احیا را تشویق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Land reclamation could partially offset that loss, but the feasibility of such conversion is questionable because of the huge costs involved.
[ترجمه گوگل]احیای زمین می تواند تا حدی این ضرر را جبران کند، اما امکان سنجی چنین تبدیلی به دلیل هزینه های هنگفت مورد تردید است
[ترجمه ترگمان]احیای زمین می تواند تا حدی این ضرر را جبران کند، اما امکان سنجی این تبدیل به دلیل هزینه های هنگفت درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Under Roosevelt and Ickes, the Bureau of Reclamation underwent some fundamental changes, the most obvious of which was in size.
[ترجمه گوگل]در دوران روزولت و آیکز، دفتر احیا دستخوش تغییرات اساسی شد که واضح ترین آنها در اندازه بود
[ترجمه ترگمان]در زمان روزولت و Ickes، اداره احیای تحت برخی تغییرات اساسی قرار گرفت که بارزترین آن ها از نظر اندازه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The newly created Reclamation Service exerted a magnetic pull on the best engineering graduates in the country.
[ترجمه گوگل]سرویس احیای تازه ایجاد شده کشش مغناطیسی را بر بهترین فارغ التحصیلان رشته مهندسی در کشور اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]سرویس احیا شده تازه تاسیس یک کشش مغناطیسی بر روی بهترین فارغ التحصیلان مهندسی در کشور اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Reclamation in 1987 stopped generating power during critical salmon spawning and rearing months.
[ترجمه گوگل]احیا در سال 1987 تولید برق را در ماه های حیاتی تخم ریزی و پرورش ماهی قزل آلا متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]احیای در سال ۱۹۸۷ باعث توقف تولید برق در طی تولید ماهی قزل آلا و پرورش ماهی قزل آلا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Dutch reclamation of their land is a classic case of man's struggle against nature.
[ترجمه گوگل]احیای سرزمین هلندی ها نمونه ای کلاسیک از مبارزه انسان با طبیعت است
[ترجمه ترگمان]احیای هلندی سرزمین آن ها یک مورد کلاسیک از مبارزه انسان با طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The only way to steer reclamation away from utter financial disaster in the Missouri Basin was to subsidize it with hydropower revenues.
[ترجمه گوگل]تنها راه دور کردن احیاء از فاجعه مالی مطلق در حوضه میسوری، یارانه دادن به آن با درآمدهای انرژی آبی بود
[ترجمه ترگمان]تنها راه جلوگیری از فاجعه مالی کامل در حوزه میسوری این بود که یارانه آن را با درآمد برق آبی تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At Pevensey, reclamation of the adjacent estuary had reduced tidal scouring, which had previously kept the river mouth open.
[ترجمه گوگل]در Pevensey، احیای مصب مجاور آبشستگی جزر و مد را کاهش داده بود، که قبلا دهانه رودخانه را باز نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]در Pevensey، احیای مصب مجاور، جو آب و جزر و مدی را که قبلا دهانه رود را باز نگه داشته بود، کم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Owing to reclamation, technological improvements and urbanization, agricultural productivity and the level of production rose during the period.
[ترجمه گوگل]به دلیل احیاء، پیشرفت های تکنولوژیکی و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و سطح تولید در طول دوره افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]به خاطر احیا، توسعه فن آوری و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و سطح تولید در طول دوره افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An ambitious reclamation scheme on the south coast also came to nothing around this time.
[ترجمه گوگل]طرح احیای جاه طلبانه در سواحل جنوبی نیز در همین زمان بی نتیجه ماند
[ترجمه ترگمان]طرح احیا پروازانه ای در ساحل جنوبی نیز در این زمان به هیچ نتیجه ای نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. By contrast MDC's land reclamation and infrastructural provisions have demonstrated a markedly weaker propensity for attracting private capital.
[ترجمه گوگل]در مقابل احیای زمین و مقررات زیرساختی MDC تمایل ضعیف تری را برای جذب سرمایه خصوصی نشان داده است
[ترجمه ترگمان]بالعکس، احیای زمین های MDC و مقررات زیربنایی تمایل بسیار کمتری به جذب سرمایه خصوصی نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Agriculture was to be improved by west-coast land reclamation and technological innovations.
[ترجمه گوگل]کشاورزی قرار بود با احیای زمین در ساحل غربی و نوآوری های تکنولوژیکی بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]قرار بود کشاورزی با احیای زمین های کشاورزی و نوآوری های تکنولوژیکی بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The reclamation venture provides just one example of the resourcefulness which engineers have to display to succeed in tin mining in Cornwall.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری احیا تنها یک نمونه از تدبیری است که مهندسان برای موفقیت در استخراج قلع در کورنوال باید نشان دهند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری احیا کننده تنها یک نمونه از این تدبیر را ارائه می دهد که مهندسان باید برای موفقیت در استخراج قلع در کورنوال به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The underlying covenant may be concerned with constant reclamation - reclaiming and being reclaimed.
[ترجمه گوگل]میثاق زیربنایی ممکن است مربوط به احیای دائمی باشد - بازپس گیری و بازپس گیری
[ترجمه ترگمان]پیمان اساسی ممکن است مربوط به احیا و احیا پایدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید