reclamation

/ˌrekləˈmeɪʃn̩//ˌrekləˈmeɪʃn̩/

معنی: احیا، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی
معانی دیگر: بازگیری (به ویژه بازگیری زمین از دریا و غیره)، احیای زمین، آباد سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of restoring poor-quality or useless land.

(2) تعریف: the process of recovering useful materials from waste.
مشابه: salvage

جمله های نمونه

1. We should encourage reclamation and recycling.
[ترجمه گوگل]ما باید احیا و بازیافت را تشویق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید احیا و احیا را تشویق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Land reclamation could partially offset that loss, but the feasibility of such conversion is questionable because of the huge costs involved.
[ترجمه گوگل]احیای زمین می تواند تا حدی این ضرر را جبران کند، اما امکان سنجی چنین تبدیلی به دلیل هزینه های هنگفت مورد تردید است
[ترجمه ترگمان]احیای زمین می تواند تا حدی این ضرر را جبران کند، اما امکان سنجی این تبدیل به دلیل هزینه های هنگفت درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Under Roosevelt and Ickes, the Bureau of Reclamation underwent some fundamental changes, the most obvious of which was in size.
[ترجمه گوگل]در دوران روزولت و آیکز، دفتر احیا دستخوش تغییرات اساسی شد که واضح ترین آنها در اندازه بود
[ترجمه ترگمان]در زمان روزولت و Ickes، اداره احیای تحت برخی تغییرات اساسی قرار گرفت که بارزترین آن ها از نظر اندازه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The newly created Reclamation Service exerted a magnetic pull on the best engineering graduates in the country.
[ترجمه گوگل]سرویس احیای تازه ایجاد شده کشش مغناطیسی را بر بهترین فارغ التحصیلان رشته مهندسی در کشور اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]سرویس احیا شده تازه تاسیس یک کشش مغناطیسی بر روی بهترین فارغ التحصیلان مهندسی در کشور اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reclamation in 1987 stopped generating power during critical salmon spawning and rearing months.
[ترجمه گوگل]احیا در سال 1987 تولید برق را در ماه های حیاتی تخم ریزی و پرورش ماهی قزل آلا متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]احیای در سال ۱۹۸۷ باعث توقف تولید برق در طی تولید ماهی قزل آلا و پرورش ماهی قزل آلا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Dutch reclamation of their land is a classic case of man's struggle against nature.
[ترجمه گوگل]احیای سرزمین هلندی ها نمونه ای کلاسیک از مبارزه انسان با طبیعت است
[ترجمه ترگمان]احیای هلندی سرزمین آن ها یک مورد کلاسیک از مبارزه انسان با طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only way to steer reclamation away from utter financial disaster in the Missouri Basin was to subsidize it with hydropower revenues.
[ترجمه گوگل]تنها راه دور کردن احیاء از فاجعه مالی مطلق در حوضه میسوری، یارانه دادن به آن با درآمدهای انرژی آبی بود
[ترجمه ترگمان]تنها راه جلوگیری از فاجعه مالی کامل در حوزه میسوری این بود که یارانه آن را با درآمد برق آبی تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At Pevensey, reclamation of the adjacent estuary had reduced tidal scouring, which had previously kept the river mouth open.
[ترجمه گوگل]در Pevensey، احیای مصب مجاور آبشستگی جزر و مد را کاهش داده بود، که قبلا دهانه رودخانه را باز نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]در Pevensey، احیای مصب مجاور، جو آب و جزر و مدی را که قبلا دهانه رود را باز نگه داشته بود، کم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Owing to reclamation, technological improvements and urbanization, agricultural productivity and the level of production rose during the period.
[ترجمه گوگل]به دلیل احیاء، پیشرفت های تکنولوژیکی و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و سطح تولید در طول دوره افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]به خاطر احیا، توسعه فن آوری و شهرنشینی، بهره وری کشاورزی و سطح تولید در طول دوره افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An ambitious reclamation scheme on the south coast also came to nothing around this time.
[ترجمه گوگل]طرح احیای جاه طلبانه در سواحل جنوبی نیز در همین زمان بی نتیجه ماند
[ترجمه ترگمان]طرح احیا پروازانه ای در ساحل جنوبی نیز در این زمان به هیچ نتیجه ای نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By contrast MDC's land reclamation and infrastructural provisions have demonstrated a markedly weaker propensity for attracting private capital.
[ترجمه گوگل]در مقابل احیای زمین و مقررات زیرساختی MDC تمایل ضعیف تری را برای جذب سرمایه خصوصی نشان داده است
[ترجمه ترگمان]بالعکس، احیای زمین های MDC و مقررات زیربنایی تمایل بسیار کمتری به جذب سرمایه خصوصی نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Agriculture was to be improved by west-coast land reclamation and technological innovations.
[ترجمه گوگل]کشاورزی قرار بود با احیای زمین در ساحل غربی و نوآوری های تکنولوژیکی بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]قرار بود کشاورزی با احیای زمین های کشاورزی و نوآوری های تکنولوژیکی بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reclamation venture provides just one example of the resourcefulness which engineers have to display to succeed in tin mining in Cornwall.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری احیا تنها یک نمونه از تدبیری است که مهندسان برای موفقیت در استخراج قلع در کورنوال باید نشان دهند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری احیا کننده تنها یک نمونه از این تدبیر را ارائه می دهد که مهندسان باید برای موفقیت در استخراج قلع در کورنوال به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The underlying covenant may be concerned with constant reclamation - reclaiming and being reclaimed.
[ترجمه گوگل]میثاق زیربنایی ممکن است مربوط به احیای دائمی باشد - بازپس گیری و بازپس گیری
[ترجمه ترگمان]پیمان اساسی ممکن است مربوط به احیا و احیا پایدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احیا (اسم)
reduction, revival, vivification, vigil, resurrection, reclamation, resuscitation

استرداد (اسم)
recovery, restoration, retraction, refund, reclamation

احیا اراضی (اسم)
reclamation

اباد سازی (اسم)
reclamation

تخصصی

[عمران و معماری] بهسازی - آبادسازی - احیا
[زمین شناسی] عملیات احیاء اراضی، بازسازی منطقه استخراج
[معدن] بازسازی (معادن روباز)
[آب و خاک] بهسازی،احیا

انگلیسی به انگلیسی

• act of demanding the return of property; repossession, act of retaking possession
reclamation is the successful attempt to make desert, marshland, or other unusable land suitable for farming or building; a formal word.
reclamation is also the recovery of a substance found in rubbish, used products, or waste materials so that it can be used again; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس