recitation

/ˌresəˈteɪʃn̩//ˌresɪˈteɪʃn̩/

معنی: شرح، بیان، ذکر، از بر خوانی، از حفظ خوانی، بازگو نمودن درس حفظی، تعریف موضوع
معانی دیگر: رجوع شود به: recital، قطعه ی از بر خوانده شده، (کلاس درس) پاسخگویی (به پرسش هایی که قبلا داده شده است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: reciting in public.

- The poet's recitation of his most recent works was well-received by the audience.
[ترجمه گوگل] بازخوانی این شاعر از جدیدترین آثارش با استقبال مخاطبان مواجه شد
[ترجمه ترگمان] قرائت این شاعر از آخرین آثار او به خوبی توسط حضار پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a session of a class or course for exercising students' memory of material that has been previously studied.

- The French teacher always makes time for recitation in the second half of the class.
[ترجمه گوگل] معلم فرانسه همیشه در نیمه دوم کلاس برای تلاوت وقت می گذارد
[ترجمه ترگمان] معلم فرانسوی همیشه موقع خواندن در نیمه دوم کلاس وقت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: oral reporting from memory of facts, quotes, summaries, or the like.
مشابه: account, narration, recital

- The meeting began with a recitation of the past quarter's sales figures.
[ترجمه گوگل] جلسه با بازخوانی آمار فروش سه ماهه گذشته آغاز شد
[ترجمه ترگمان] این دیدار با خواندن ارقام فروش سه ماه گذشته آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many passengers ignore the flight attendant's recitation of safety features on the aircraft.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مسافران تلاوت ویژگی های ایمنی در هواپیما توسط مهماندار را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مسافران پرواز مهماندار هواپیما را در هواپیما نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a monotone recitation of names.
[ترجمه گوگل]تلاوت یکنواخت اسامی
[ترجمه ترگمان]یک نوع تکرار نام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The transmission began with a recitation from the Koran.
[ترجمه گوگل]انتقال با تلاوت قرآن آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این انتقال با خواندن قرآن آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She continued her recitation of the week's events.
[ترجمه گوگل]او به تلاوت خود از رویدادهای هفته ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او شروع به خواندن وقایع هفته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He went into a recitation of his life from the earliest years.
[ترجمه گوگل]او از همان سال های اول به تلاوت زندگی خود پرداخت
[ترجمه ترگمان]او از اولین سال های زندگیش به قرائت زندگی خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He gave a beautiful recitation of some poems by Blake.
[ترجمه گوگل]او شعرهای زیبای بلیک را تلاوت کرد
[ترجمه ترگمان]او یک قرائت زیبا از برخی از اشعارش را به وسیله بلیک آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do not respond by an endless recitation of your life from your earliest years.
[ترجمه گوگل]با تلاوت بی پایان زندگی خود از همان سالهای اولیه پاسخ ندهید
[ترجمه ترگمان]با خواندن بی پایان زندگی تان از اولین سال های زندگی خود پاسخ ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The service ended with a recitation of the Lord's Prayer.
[ترجمه گوگل]مراسم با قرائت دعای ربوبی به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]خدمات پس از پایان دعای خداوند به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The great poets then start the recitation of their work.
[ترجمه گوگل]سپس شاعران بزرگ شروع به خواندن اثر خود می کنند
[ترجمه ترگمان]سپس شاعران بزرگ شروع کار خود را شروع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The features and functions of this recitation style of teaching have since been identified in greater detail.
[ترجمه گوگل]ویژگی ها و کارکردهای این سبک تلاوت از آن زمان با جزئیات بیشتری شناسایی شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها و کارکرده ای این سبک آموزشی از آن زمان به طور مفصل شناسایی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It ends with class recitation and boot inspection.
[ترجمه گوگل]با تلاوت کلاس و بازرسی چکمه پایان می یابد
[ترجمه ترگمان]با کلاس درس و بازرسی سر کلاس به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Does a state law that requires the daily recitation of the Pledge of Allegiance violate the establishment clause?
[ترجمه گوگل]آیا قانون ایالتی که قرائت روزانه بیعت را الزامی می کند، بند تأسیس را نقض می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا قانون ایالتی که به قرایت روزانه تعهد of نیاز دارد بند تاسیس را نقض می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Story then becomes revised into recitation or into a deliberately implausible sequence against which the narrative voice can play.
[ترجمه گوگل]سپس داستان به بازخوانی یا به سکانسی عمداً غیرقابل قبولی تبدیل می‌شود که صدای روایت می‌تواند در برابر آن بازی کند
[ترجمه ترگمان]سپس داستان تبدیل به یک رشته غیر منطقی غیر منطقی می شود که با آن صدای روایی می تواند بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His recitation was almost expressionless.
[ترجمه گوگل]تلاوت او تقریباً بی بیان بود
[ترجمه ترگمان]در حال درس خواندن تقریبا بی حالت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His response to Daniel Ortega's long recitation of U. S. misdeeds in Latin America was to point out that he personally had nothing to do with them -- "I was three months old. "
[ترجمه گوگل]پاسخ او به تلاوت طولانی دانیل اورتگا از اعمال ناشایست ایالات متحده در آمریکای لاتین این بود که به این نکته اشاره کرد که او شخصاً هیچ ارتباطی با آنها نداشت - "من سه ماهه بودم "
[ترجمه ترگمان]پاسخ او به قرایت طولانی دانیل اورتگا از U اس misdeeds در آمریکای لاتین باید متذکر شود که شخصا هیچ ارتباطی با آن ها ندارد - - \" من سه ماه سن داشتم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ali's recitation was so good that she gave three encores.
[ترجمه گوگل]تلاوت علی به قدری خوب بود که سه پیس زد
[ترجمه ترگمان]از خواندن او چنان خوب بود که سه مرتبه به بار آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

ذکر (اسم)
induction, mention, citation, recitation, penis, pintle

از بر خوانی (اسم)
recitation, recital, recitative

از حفظ خوانی (اسم)
recitation

بازگو نمودن درس حفظی (اسم)
recitation

تعریف موضوع (اسم)
recitation

انگلیسی به انگلیسی

• act of telling, act of recounting; act of delivering a formal speech
when someone gives a recitation, they say aloud a piece of poetry or other writing that they have learned.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cit
📌 این ریشه، معادل "moved" و "stirred up" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "moved" یا "stirred up" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Solicitous: Moved by great care or concern for someone’s well - being.
🔘 Cite: To stir up credibility by quoting or mentioning sources as evidence.
🔘 Incite: To stir up action or provoke a reaction in someone.
🔘 Citation: A formal statement moved by recognition of someone’s achievement or merit.
🔘 Excitability: The tendency to be stirred up or react quickly to stimuli.
🔘 Excitable: Easily moved or stirred up, often prone to strong emotional reactions.
🔘 Excitation: The act of stirring up or arousing intense feelings or responses.
🔘 Excite: To stir up strong emotions, feelings, or reactions.
🔘 Recital: A public event moved by the delivery of a detailed account or performance.
🔘 Recitation: The act of stirring up memory by repeating or reading something aloud.
🔘 Recitative: A vocal style in opera that moves with a speech - like rhythm.
🔘 Recite: To stir up memories by saying something aloud from memory, often formally.
🔘 Resuscitate: To stir up life or consciousness in someone, reviving them.
🔘 Resuscitation: The act of being moved back to life or consciousness.
🔘 Solicit: To stir up attention by making a request or plea for something.
🔘 Solicitation: The act of being persistently moved to ask for something.
🔘 Solicitor: Someone stirred up to seek or request something, often in business or law.
🔘 Solicitude: A state of being moved by excessive concern or care for someone.
🔘 Unsolicited: Stirred up or given without being asked for, not requested.

خوانش
قرائت
تلاوت
بازگویی
تکرار
😘
طوطی وار خواندن
قرائت کردن ، خواندن، تلاوت کردن
قرائت، خواندن
بصورت دکلمه خواندن، دکلمه کردن

بپرس