1. He is using your mains electricity to recharge his car battery.
[ترجمه گوگل]او از برق اصلی شما برای شارژ باتری ماشینش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از برق اصلی شما برای شارژ باتری اتومبیل استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. When the red light comes on, you should recharge the battery so it is ready for the next time.
[ترجمه گوگل]وقتی چراغ قرمز روشن شد، باید باتری را دوباره شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چراغ قرمز روشن می شود، شما باید باتری را شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We needed the break in order to recharge.
[ترجمه گوگل]برای شارژ مجدد به استراحت نیاز داشتیم
[ترجمه ترگمان]برای شارژ مجدد به استراحت نیاز داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A week in the mountains should recharge my batteries.
[ترجمه گوگل]یک هفته در کوهستان باید باتری هایم را شارژ کند
[ترجمه ترگمان]یک هفته در کوهستان باید باتری من را شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He plugged his razor in to recharge it.
[ترجمه گوگل]تیغش را به برق وصل کرد تا آن را شارژ کند
[ترجمه ترگمان]تیغ his را به پریز زد تا آن را شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He wanted to recharge his batteries and come back feeling fresh and positive.
[ترجمه گوگل]او میخواست باتریهایش را شارژ کند و با احساس شادابی و خوشحالی برگردد
[ترجمه ترگمان]او می خواست batteries را شارژ کند و دوباره احساس تازه و مثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The drill takes about three hours to recharge.
[ترجمه گوگل]شارژ مجدد مته حدود سه ساعت طول می کشد
[ترجمه ترگمان]این تمرین برای شارژ مجدد حدود سه ساعت طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The annual recharge to this natural ground-water reservoir from the surrounding mountains is at least 700, 000 acre-feet.
[ترجمه گوگل]تغذیه سالانه این مخزن آب زیرزمینی طبیعی از کوه های اطراف حداقل 700000 هکتار فوت است
[ترجمه ترگمان]تغذیه سالانه این منبع طبیعی آب از کوهستان های اطراف حداقل ۷۰۰ هزار هکتار فوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It will recharge Ni Cad, Zinc-Chloride and Alkaline cells.
[ترجمه گوگل]این سلول های Ni Cad، روی-کلرید و قلیایی را شارژ می کند
[ترجمه ترگمان]این فولاد Ni Ni، روی روی و سلول های Alkaline را شارژ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Durrant was sent to Florida last month to recharge his batteries.
[ترجمه گوگل]دورانت ماه گذشته برای شارژ باتری هایش به فلوریدا فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته Durrant به فلوریدا فرستاده شد تا باتری ها را شارژ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He will recharge it from his house mains-supplied by a specialist electricity company which generates its power from the wind.
[ترجمه گوگل]او آن را از برق خانه اش که توسط یک شرکت تخصصی برق تامین می شود، شارژ می کند که نیروی خود را از باد تولید می کند
[ترجمه ترگمان]او این برق را از برق اصلی خانه اش تامین خواهد کرد - که توسط یک شرکت برق متخصص تامین می شود که انرژی خود را از باد تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He had explained how important it was to recharge the batteries.
[ترجمه گوگل]او توضیح داده بود که چقدر مهم است که باتری ها را شارژ کنیم
[ترجمه ترگمان]او توضیح داده بود که تغذیه باتری چقدر مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Above this floor, rain soaks down to recharge an aquifer.
[ترجمه گوگل]در بالای این طبقه، باران خیس می شود تا یک سفره آب را شارژ کند
[ترجمه ترگمان]از این طبقه، باران می بارد و به هم می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And in my case, I need to recharge batteries with a variety of activities as well.
[ترجمه گوگل]و در مورد من، من باید باتری ها را با انواع فعالیت ها نیز شارژ کنم
[ترجمه ترگمان]و در مورد من، من باید باتری را با فعالیت های مختلفی شارژ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید