recessive

/rəˈsesɪv//rɪˈsesɪv/

معنی: ارتجاعی، مایل ببازگشت، بازگشتی، پس رفتی
معانی دیگر: (زادشناسی یا ژنتیک) نهفته (در برابر: چیره dominant)، مغلوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in genetics, of an allele or trait whose influence or characteristic does not appear when combined with a masking or dominant allele or trait. (Cf. dominant).
متضاد: dominant

- Hemophilia is a recessive trait.
[ترجمه گوگل] هموفیلی یک صفت مغلوب است
[ترجمه ترگمان] Hemophilia یک ویژگی مغلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to recede.
اسم ( noun )
مشتقات: recessively (adv.), recessiveness (n.)
• : تعریف: in genetics, a recessive allele or trait. (Cf. dominant).

جمله های نمونه

1. a recessive gene
زاد نهفته،ژن مغلوب

2. Sickle-cell anaemia is passed on through a recessive gene.
[ترجمه گوگل]کم خونی داسی شکل از طریق یک ژن مغلوب منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]کم خونی در سلولی از طریق یک ژن مغلوب عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blue eyes are recessive and brown eyes are dominant.
[ترجمه امیر] رنگ چشم آبی مغلوب و رنگ چشم قهوه ای غالب است
|
[ترجمه گوگل]چشم های آبی مغلوب و چشم های قهوه ای غالب هستند
[ترجمه ترگمان]چشم های آبی مغلوب و چشم های قهوه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The genes for hygienic behaviour therefore must be recessive.
[ترجمه گوگل]بنابراین ژن های رفتار بهداشتی باید مغلوب باشند
[ترجمه ترگمان]بنابراین ژن ها برای رفتار بهداشتی باید مغلوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The build-up of recessive genes increases the incidence of genetically determined diseases, such as sickle-cell anaemia in humans.
[ترجمه گوگل]تجمع ژن‌های مغلوب، بروز بیماری‌های تعیین‌شده ژنتیکی، مانند کم‌خونی سلول داسی شکل را در انسان افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]رشد ژن های مغلوب باعث افزایش رخداد بیماری های ژنتیکی شده ژنتیکی مانند کم خونی در سلول داس در انسان ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unlike pre-velar raising, post-velar raising is highly recessive.
[ترجمه گوگل]بر خلاف بالا آوردن قبل از ولار، بالا آوردن پس از ولار بسیار مغلوب است
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بالا بردن پیش velar، بالا بردن post بسیار مغلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not that the other actors are recessive.
[ترجمه گوگل]نه اینکه بازیگران دیگر مغلوب باشند
[ترجمه ترگمان]نه اینکه دیگر بازیگران مغلوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a recessive black gene in the breed as well.
[ترجمه گوگل]یک ژن سیاه مغلوب در نژاد نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک ژن سیاه مغلوب در این نژاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ego is recessive in wisdom. Toba Beta
[ترجمه گوگل]نفس در خرد مغلوب است توبا بتا
[ترجمه ترگمان]ضمیر به عقل مغلوب است طوبی تک بتا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To explore the operation methods for recessive cleft palate.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش های عمل برای شکاف کام مغلوب
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش های عملیاتی برای شکاف برشی مغلوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the values of recessive allele and some parameters of genetic diversity were also quite different using the square root method and the Bayesian method.
[ترجمه گوگل]و مقادیر آلل مغلوب و برخی پارامترهای تنوع ژنتیکی نیز با روش ریشه دوم و روش بیزی کاملاً متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]همچنین مقادیر آلل مغلوب و برخی از پارامترهای تنوع ژنتیکی با استفاده از روش ریشه مربع و روش Bayesian کاملا متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus, when using the recessive interview, the reporters should properly handle the "degree", so as to avoid the harmful effects of " excessiveness " and "overheat".
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنگام استفاده از مصاحبه مغلوب، خبرنگاران باید "درجه" را به درستی مدیریت کنند تا از اثرات مضر "زیاد" و "گرم شدن بیش از حد" جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هنگام استفاده از مصاحبه مغلوب، خبرنگاران باید به درستی با \"درجه\" برخورد کنند تا از اثرات مضر \"excessiveness\" و \"داغ\" اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Congenital afibrinogenemia is a rare autosomal recessive disorder, characterized by the complete absence or extremely reduced level of fibrinogen.
[ترجمه گوگل]آفیبرینوژنمی مادرزادی یک اختلال اتوزومال مغلوب نادر است که با فقدان کامل یا کاهش شدید سطح فیبرینوژن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]ناهنجاری های مادرزادی یک اختلال مغلوب اتوزومال مغلوب نادر است که با عدم حضور کامل یا سطح بسیار کم of مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each blood line has its own characters with recessive gene, i. e. high dead rate, illness, small size and meat quality degrading.
[ترجمه گوگل]هر خط خونی دارای ویژگی های خاص خود با ژن مغلوب است، i ه میزان مرگ و میر بالا، بیماری، اندازه کوچک و کیفیت گوشت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]هر خط خونی شخصیت خودش را با ژن recessive دارد، من E میزان مرگ، بیماری، اندازه و گوشت با کیفیت پست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتجاعی (صفت)
reactionary, resilient, recessive

مایل به بازگشت (صفت)
recessive

بازگشتی (صفت)
recessive, recursive

پس رفتی (صفت)
recessive

تخصصی

[زمین شناسی] مغلوب - به خصوصیت یک ارگانیسم گویند که باید از هر دو والد برای دیده شدن در نوزاد، به ارث برسد. یک ویژگی مغلوب می تواند بدون آنکه در والد دیده شود، به فرزند یا نوزاد منتقل شود.
[ریاضیات] ناچیز، بازگشتنی، مایل به بازگشت، ارتجاعی، پس رفتی

انگلیسی به انگلیسی

• (about inherited traits) not expressed due to a dominant trait inherited from the other parent (genetics)

پیشنهاد کاربران

نهفته
Recessive : مغلوب
Dominant : غالب
با gene اکثرا میادش
Excessive : مفرط - زیادی - سنگین ( adj )
Executive : اجرایی
مغلوب ( recessive allele : آللی مغلوب ) یا ( recessive gene : ژن مغلوب )
متمایل به عقب نشینی
راکد

بپرس