recessed

جمله های نمونه

1. recessed light fixtures
چراغ های توکار (نهان شده در دیوار)

2. the judge recessed the court for lunch
قاضی برای ناهار به دادگاه تنفس داد.

3. peace talks were recessed until next week
مذاکرات صلح تا هفته آینده تعطیل شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس