receptivity

/ˈriːˌsepˈtɪvəti//ˌriːsepˈtɪvɪti/

قدرت پذیرش

جمله های نمونه

1. One can not generalize about a greater receptivity among Protestant clergy toward the new cosmology.
[ترجمه گوگل]نمی توان در مورد پذیرش بیشتر روحانیون پروتستان نسبت به کیهان شناسی جدید تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]نمی توان در مورد یک پذیرش بزرگ تر در میان روحانیان پروتستان به سمت کیهان شناسی جدید تعمیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In its yin aspect, it is the soft receptivity of femininity, of true womanhood.
[ترجمه گوگل]در جنبه یین آن، پذیرایی نرم زنانگی، زنانگی واقعی است
[ترجمه ترگمان]در حالت یین آن، آن قابلیت پذیرش نرم زنانه و زنانگی واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So keep yourself in a state of receptivity. It is your business to receive and perpetually.
[ترجمه گوگل]بنابراین خود را در حالت پذیرش نگه دارید این کسب و کار شماست که همیشه دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]پس خودتان را در حالت آماده باش قرار دهید این وظیفه تو است که همیشه از من پذیرایی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Again I have some data on receptivity from Touchmedia.
[ترجمه گوگل]باز هم من اطلاعاتی در مورد پذیرش از Touchmedia دارم
[ترجمه ترگمان]دوباره من مقداری اطلاعات در مورد قابلیت پذیرش از Touchmedia دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The original installation receiving antenna, strengthens the signal receptivity.
[ترجمه گوگل]نصب اصلی آنتن گیرنده، دریافت سیگنال را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]نصب اصلی آنتن، قدرت پذیرش سیگنال را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The supersonic boundary - layer receptivity to local disturbance in freestream is studied by DNS.
[ترجمه گوگل]پذیرش مرز مافوق صوت - لایه به اختلال موضعی در جریان آزاد توسط DNS مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پذیرش لایه مرزی مافوق صوت با اختلال محلی در freestream توسط DNS مطالعه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ink receptivity: Uniform acceptability of ink on paper surface.
[ترجمه گوگل]پذیرش جوهر: قابلیت پذیرش یکنواخت جوهر روی سطح کاغذ
[ترجمه ترگمان]قابلیت پذیرش جوهر: مقبولیت یکنواخت جوهر روی سطح کاغذ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Real devotion is an unbroken receptivity to the truth.
[ترجمه گوگل]از خود گذشتگی واقعی پذیرش ناگسستنی حقیقت است
[ترجمه ترگمان]وفاداری واقعی برای حقیقت غیرقابل receptivity است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drop candidates must visually indicate their receptivity.
[ترجمه گوگل]داوطلبان حذف باید به صورت بصری میزان پذیرش خود را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]نامزدهای ناخوانده باید به طور بصری قابلیت پذیرش خود را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pinopldes an important role in evaluating endometrial receptivity.
[ترجمه گوگل]Pinopldes نقش مهمی در ارزیابی پذیرش آندومتر دارد
[ترجمه ترگمان]نقش مهمی در ارزیابی قابلیت پذیرش endometrial ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Endometrial receptivity is an important factor in deciding the successful nidation of embryon, of which the successful evaluation is the key link of assisted reproductive technology(ART).
[ترجمه گوگل]پذیرش آندومتر یک عامل مهم در تصمیم گیری موفقیت آمیز nidation جنین است که ارزیابی موفقیت آمیز آن حلقه کلیدی فناوری کمک باروری (ART) است
[ترجمه ترگمان]پذیرش قابلیت پذیرش یک فاکتور مهم در تصمیم گیری درباره موفقیت موفقیت آمیز of است، که ارزیابی موفق، پیوند کلیدی فن آوری تولید به کمک (هنر)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ranging wide over ancient aphorisms, Professor Noel Dilly struck precisely the right note of scepticism, receptivity and curiosity.
[ترجمه گوگل]پروفسور نوئل دیلی، با گستره وسیعی از قصارهای باستانی، دقیقاً نکته درستی از شک، پذیرا بودن و کنجکاوی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک dilly با کلمات aphorisms باستان به طور دقیق حاکی از ناباوری و کنجکاوی و کنجکاوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let your body language, eye contact and facial expression show involvement and receptivity.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید زبان بدن، تماس چشمی و حالت چهره شما درگیر بودن و پذیرش را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]بگذارید که زبان بدنی، ارتباط چشمی و حالات صورت نشان دهنده مشارکت و پذیرش شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For those of melancholy or saturnine disposition, the means had to be found for inducing receptivity toward Jovian or solar influx.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که دارای حالت مالیخولیایی یا کیوانی هستند، باید ابزاری برای القای پذیرش نسبت به هجوم جووین یا خورشیدی یافت
[ترجمه ترگمان]برای افراد افسرده یا افسرده، وسیله ای که باید برای انتقال قدرت به سمت Jovian یا هجوم نور خورشید پیدا شود، باید پیدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first key parameter for effectiveness is attitude – receptivity, involvement, interactivity and relevance.
[ترجمه گوگل]اولین پارامتر کلیدی برای اثربخشی نگرش است - پذیرش، مشارکت، تعامل و ارتباط
[ترجمه ترگمان]اولین پارامتر کلیدی برای کارایی، قابلیت پذیرش، مشارکت، تعامل و ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of taking in, quality of accepting; openness to new ideas, willingness to accept suggestions

پیشنهاد کاربران

قدرت پذیرش
پذیرندگی
گشودگی، پذیرندگی، پذیرا بودن

بپرس