receptive

/rəˈseptɪv//rɪˈseptɪv/

معنی: پذیرا، شنوا، حاضر بقبول
معانی دیگر: قبول کننده، (اندام های حسی) پذیرنده، دریاب، ستانگر، رجوع شود به: sensory، پذیرنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: receptively (adv.), receptiveness (n.)
(1) تعریف: capable of or willing to receive.
متضاد: unreceptive
مشابه: absorbent, alert, amenable, capable, friendly, open, pliable, responsive, sensitive

- Fortunately, the patient's body was receptive to the transplant.
[ترجمه گوگل] خوشبختانه بدن بیمار پذیرای پیوند بود
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه بدن بیمار پذیرای پیوند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: open and willing to accommodate new thoughts and ideas.
مترادف: amenable, open
متضاد: unreceptive
مشابه: flexible, interested, responsive, sensitive

- Her mother was surprisingly receptive to the idea of having the wedding outdoors.
[ترجمه گوگل] مادرش به طرز شگفت آوری پذیرای ایده برگزاری مراسم عروسی در فضای باز بود
[ترجمه ترگمان] مادرش به طرز شگفت انگیزی پذیرای ایده ازدواج در فضای باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. old men who are not receptive to new ideas
پیرمردانی که پذیرای عقاید تازه نیستند

2. The voters had seemed receptive to his ideas.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید رای دهندگان پذیرای ایده های او بودند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به نظر او پذیرای ایده های وی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is not very receptive to my suggestions.
[ترجمه گوگل]او چندان پذیرای پیشنهادات من نیست
[ترجمه ترگمان]او پذیرای پیشنهادها من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You might find them in a more receptive mood tomorrow.
[ترجمه گوگل]ممکن است فردا آنها را با روحیه پذیرایی بیشتری بیابید
[ترجمه ترگمان]تو ممکنه فردا اونا رو درک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government is not receptive to the idea of a Freedom of Information Act.
[ترجمه گوگل]دولت پذیرای ایده قانون آزادی اطلاعات نیست
[ترجمه ترگمان]دولت پذیرای ایده آزادی عمل اطلاعات نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He gave an impressive speech to a receptive audience.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی تاثیرگذاری را برای مخاطبان پذیرا ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی چشمگیری را به شنوندگان پذیرا نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Being receptive and responding rapidly even to minor complaints is an indicator that the school cares.
[ترجمه گوگل]پذیرا بودن و پاسخ سریع حتی به شکایات جزئی، نشانگر توجه مدرسه است
[ترجمه ترگمان]پذیرا بودن و واکنش سریع به شکایات جزئی نشانه این است که مدرسه اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is usually found is cells with massive receptive fields with very non-specific receptive field properties.
[ترجمه گوگل]آنچه معمولاً یافت می شود سلول هایی با میدان های پذیرای عظیم با ویژگی های میدان پذیرای بسیار غیر اختصاصی است
[ترجمه ترگمان]آنچه معمولا یافت می شود، سلول هایی است که دارای زمینه های جذب گسترده با ویژگی های field receptive هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Similarly, the war provided a receptive atmosphere for a reappraisal of the economic and recreational role of the countryside.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، جنگ فضای پذیرایی را برای ارزیابی مجدد نقش اقتصادی و تفریحی روستا فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، جنگ جو پذیرای ارزیابی مجدد نقش اقتصادی و تفریحی در ییلاقات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In situations like this, when you are receptive to the point of rawness, you become acutely aware of it.
[ترجمه گوگل]در چنین موقعیت هایی، وقتی تا حد خامی پذیرا هستید، به شدت از آن آگاه می شوید
[ترجمه ترگمان]در شرایطی مانند این، وقتی شما پذیرای نقطه خامی هستید، کاملا از آن آگاه می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The President was not receptive to this advice, and relations between him and the Speaker became strained from here on in.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از این توصیه استقبال نکرد و روابط بین او و رئیس مجلس از اینجا به بعد تیره شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پذیرای این پند نبود و روابط بین او و سخنگو از اینجا به درون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Still, when presented to a receptive mind, Sketchpad could twist that mind into a pretzel.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که به یک ذهن پذیرا ارائه می شود، Sketchpad می تواند آن ذهن را به یک چوب شور تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که ذهن receptive را به خود جلب کرد، sketchpad می توانست آن ذهن را به صورت چوب شور تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Few other places on earth would be so receptive to the use of performance measures.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مکان‌های دیگر روی زمین می‌توانند چنین پذیرای استفاده از معیارهای عملکرد باشند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از مکان های دیگر روی زمین بسیار پذیرای استفاده از معیارهای عملکرد خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Virtually anything waved around in the receptive fields of these cells will evoke a response under the right conditions.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر چیزی که در میدان های گیرنده این سلول ها موج می زند، در شرایط مناسب پاسخی را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر چیزی که در زمینه پذیرنده این سلول ها حرکت می کند، واکنش را تحت شرایط مناسب فرا خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پذیرا (صفت)
acceptable, receptive, amendable

شنوا (صفت)
receptive

حاضر به قبول (صفت)
receptive

انگلیسی به انگلیسی

• accepting, taking in; open to ideas, open to suggestions
a receptive person is willing to consider and accept new ideas and suggestions.

پیشنهاد کاربران

اکتسابی
پذیرا
مشتاق
قابل درک
پذیرنده
appeal
متقاعد به انجام کاری و مانند آن
پذیرشی
. able or quick to receive knowledge, ideas, etc
ready or willing to receive favorably
capable of or qualified for receiving
open to arguments, ideas, or change
مقبول
دعوت کننده

بپرس