اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of receiving, or the condition of having received; receiving; reception.
• مشابه: reception
• مشابه: reception
- Upon receipt of the goods, please inspect immediately for any damage.
[ترجمه مینا] به محض وصول کالاها فورا آنها را از نظر هر گونه صدمه بررسی کنید|
[ترجمه گوگل] پس از دریافت کالا، لطفاً فوراً از نظر هرگونه آسیب بازدید کنید[ترجمه ترگمان] به محض رسیدن به کالاها، لطفا فورا بازرسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm satisfied now that I am finally in receipt of the merchandise.
[ترجمه M. M] من اکنون راضی هستم رسید کالا را دریافت کنم|
[ترجمه گوگل] من الان راضی هستم که بالاخره کالا را تحویل گرفتم[ترجمه ترگمان] حالا خیالم راحت شد که بالاخره رسید به این کالاها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a written slip acknowledging that an amount of money or goods was received.
- The salesclerk gave me my change and a receipt.
[ترجمه Homayoon] فروشنده به من یک رسید و کالای دیگر ( عوض شده ) داد|
[ترجمه گوگل] فروشنده پول خرد و رسیدم را به من داد[ترجمه ترگمان] salesclerk به من یک رسید و یک رسید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You cannot return any item without a receipt.
[ترجمه Mobi] تو / شما بدون رسید خرید ، هیچ کالایی را نمی توانید باز گردانید/ پس دهید.|
[ترجمه M. N] شما بدون رسید خرید نمی توانید هیچ کالایی را پس بدهید|
[ترجمه Nasrim] شما نمی توانید وسیله ای را بدون رسید استفاده کنید|
[ترجمه گوگل] شما نمی توانید هیچ کالایی را بدون رسید برگردانید[ترجمه ترگمان] شما نمی توانید هر چیز را بدون رسید باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (usu. pl.) a quantity received, esp. of money from sales.
- The restaurant manager counted the night's receipts.
[ترجمه 😍AYNAZ😍] مدیر رستوران شماره های شبانه را دریافت کرد|
[ترجمه BTS] صحاب رستوران حقوق شبانه اتون را پرداخت کرد|
[ترجمه گوگل] مدیر رستوران رسیدهای شب را شمرد[ترجمه ترگمان] مدیر رستوران صورت حساب شب را شمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: receipts, receipting, receipted
حالات: receipts, receipting, receipted
• : تعریف: to write out a slip in acknowledgment of (a payment or delivery).
- The owner of the store receipted the customer.
[ترجمه گوگل] صاحب فروشگاه از مشتری پذیرایی کرد
[ترجمه ترگمان] صاحب فروشگاه مشتری را راضی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صاحب فروشگاه مشتری را راضی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to issue a slip acknowledging payment.
- The store receipts in a more detailed way for the more expensive items.
[ترجمه * hts*] رسید فروشگاه برای اجناس گران تر به روش دقیق تری وجود دارد|
[ترجمه گوگل] برای اقلام گرانتر، قبض فروشگاه را با جزئیات بیشتری دریافت میکند[ترجمه ترگمان] رسیده ای خرید به یک روش دقیق تر برای آیتم های گران قیمت می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید