فارسی: عقب رفتن از یک مکان یا موقعیت
نیروها از خط مقدم عقب نشینی کردند.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
فارسی: صرف نظر کردن از قول، عقیده، یا موضع
دولت از تصمیم قبلی خود عقب نشینی کرد.
- - -
فارسی: محو شدن یا کم رنگ شدن در ذهن یا فضا
خاطرهٔ آن روز کم کم از ذهنش پاک شد.
- - -
فارسی: فاصله گرفتن از مرز یا سطحی خاص
خط ساحلی از جای قبلی اش عقب رفته است.
پس گرفتن قول یا چیزی
مثال:
. Anna receded from her promise
مثال: