معنی: کنار کشیدن، عقب کشیدن، دور شدن، پس رفتن، بعقب سرازیر شدنمعانی دیگر: پس روی کردن، عقب رفتن، فروکش کردن، کم شدن، کاهش یافتن، (قول و غیره با: from) عدول کردن، پس گرفتن، دور و محو شدن، زدوده شدن، دوباره واگذار کردن، دوباره صرفنظر کردن، دوباره بخشیدن، خودداری کردن از
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: recedes, receding, receded
• (1)تعریف: to move back to a previous low level or point, as water. • مترادف: ebb • مشابه: abate, diminish, dwindle, lessen, peter out, retreat, retrogress, slacken, subside
- After days of flooding, the rain stopped and the river water finally began to recede.
[ترجمه گوگل] پس از روزها سیل، باران متوقف شد و آب رودخانه در نهایت شروع به کاهش کرد [ترجمه ترگمان] پس از چند روز سیل، باران متوقف شد و آب رودخانه بالاخره فرو ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to move away or back, either physically or in the mind. • متضاد: advance • مشابه: diminish, regress, retreat, retrograde, withdraw
- The hills receded as we drove away.
[ترجمه گوگل] با دور شدن ما تپه ها عقب نشینی کردند [ترجمه ترگمان] همان طور که از آنجا دور می شدیم، تپه ها عقب رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The incident was traumatic at the time, but it is receding in my memory now.
[ترجمه فرزان] اون رویداد آسیب روحی بزرگی بود اون زمان، اما الان تو خاطرم داره کمرنگ می شه
|
[ترجمه گوگل] این حادثه در آن زمان آسیب زا بود، اما اکنون در حافظه من فروکش کرده است [ترجمه ترگمان] این حادثه در آن زمان بسیار دردناک بود، اما حالا در حافظه ام تجدید شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. to recede from a promise
قول خود را پس گرفتن
2. childhood memories gradually recede
خاطرات کودکی کم کم زدوده می شود.
3. As you ride past in a train, you have the unique feeling that houses and trees are receding.
[ترجمه گوگل]وقتی سوار قطار می شوید، این حس منحصر به فرد را دارید که خانه ها و درختان در حال عقب نشینی هستند [ترجمه ترگمان]زمانی که سوار قطار می شوید، احساس منحصر به فردی دارید که خانه ها و درختان در حال عقب نشینی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mr. Ranford's beard conceals his receding chin.
[ترجمه گوگل]ریش آقای رانفورد چانه عقب رفته او را پنهان می کند [ترجمه ترگمان]ریش آقای Ranford چانه اش را پنهان می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Always cautious, Mr. Camhi receded from his former opinion.
[ترجمه گوگل]آقای کمحی که همیشه محتاط بود، از عقیده قبلی خود کناره گیری کرد [ترجمه ترگمان]همیشه احتیاط می کرد، آقای Camhi از عقیده قبلی خود دور شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The mountain peaks recede into the distance as one leaves the shore.
[ترجمه EMAD] همین که ساحل را ترک میکنید، کوه ها از دور دست سرک میکشند.
|
[ترجمه گوگل]قلههای کوه با خروج از ساحل به دوردستها فرو میروند [ترجمه ترگمان]قله های کوه به فاصله یک برگ از ساحل به سمت فاصله حرکت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The flood waters finally began to recede in November.
[ترجمه گوگل]آب های سیل در نهایت در نوامبر شروع به کاهش کرد [ترجمه ترگمان]سیل در نهایت در ماه نوامبر شروع به کاهش کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In fact, Hugh had seemed to recede further and further into the distance with every step she took.
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر میرسید که هیو با هر قدمی که برمیداشت بیشتر و بیشتر به دوردستها فرو میرفت [ترجمه ترگمان]در واقع، هیو به نظر می رسید که با هر گامی که برمی داشت دورتر و دورتر می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cool colors recede, increasing the sense of depth.
[ترجمه ونوس] رنگ های سرد عقب می نشینند و حس عمق را افزایش می دهند
|
[ترجمه گوگل]رنگ های سرد عقب می نشینند و حس عمق را افزایش می دهند [ترجمه ترگمان]رنگ های سرد خم می شوند و حس عمق را افزایش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As the waters recede, their spawning tunnels can be seen in serried rows in the flood bank.
[ترجمه گوگل]با عقب نشینی آب، تونل های تخم ریزی آنها در ردیف های زنجیره ای در بانک سیلاب دیده می شود [ترجمه ترگمان]همانطور که آب فرو می رود، تونل های تخم ریزی آن ها را می توان در صفوف متراکم در ساحل سیل مشاهده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In the evenings, when I am apt to recede to a withdrawn vacancy, she will come to stroke my hand.
[ترجمه گوگل]عصرها، وقتی میخواهم به یک جای خالی منصرف شوم، او میآید تا دستم را نوازش کند [ترجمه ترگمان]شب ها، وقتی که من عادت دارم که به جای خالی عقب بنشینم، او می آید دستم را نوازش کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She felt the room recede sharply then start to whirl around her head.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که اتاق به شدت عقب نشینی کرده و شروع به چرخیدن دور سرش کرد [ترجمه ترگمان]احساس کرد که اتاق به سرعت عقب می نشیند و سرش را به اطراف می چرخاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even when the waters recede, the town will count on aid from the World Food Programme for at least three months.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که آب ها فروکش کند، شهر حداقل برای سه ماه روی کمک های برنامه جهانی غذا حساب خواهد کرد [ترجمه ترگمان]حتی وقتی که آب فرو می نشیند، شهر به مدت حداقل سه ماه از برنامه جهانی غذا کمک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This time the wave didn't recede, this time it built, went on building, higher and higher.
[ترجمه گوگل]این بار موج عقب نشینی نکرد، این بار ساخت، به ساختن ادامه داد، بالاتر و بالاتر [ترجمه ترگمان]این بار موج از بین نرفت، این بار ساخت، بالا و بالاتر رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Until the waters recede, California officials said they can not assess damage.
[ترجمه گوگل]مقامات کالیفرنیا گفتند تا زمانی که آب ها فروکش نکنند، نمی توانند خسارت را ارزیابی کنند [ترجمه ترگمان]مقامات کالیفرنیا می گویند تا زمانی که آب ها فرو نروند، مقامات کالیفرنیا می گویند که نمی توانند آسیب را ارزیابی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Hoomey and Nails heard its engine recede into the distance.
[ترجمه گوگل]هومی و نیلز شنیدند که موتورش از دور عقب میرود [ترجمه ترگمان]Hoomey و ناخن ها صدای موتور آن را به فاصله دور شنیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. They will never recede like a xylophone.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز مانند زیلوفون عقب نخواهند شد [ترجمه ترگمان]اونا هیچوقت مثل a حرف نمیزنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کنار کشیدن (فعل)
retire, withdraw, bow out, recede
عقب کشیدن (فعل)
retract, draw back, withdraw, recede, roll back, set back
• withdraw, retreat, draw back if something recedes, it moves away into the distance. you also say that something recedes when it decreases in clarity, brightness, or amount.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم re 📌 این پیشوند، معادل "back" یا "again" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "back" یا "again" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 reject: Throw back or refuse again 🔘 recede: Move back or away again 🔘 reduce: Make smaller or less again 🔘 reflect: Bounce back, especially light or sound 🔘 return: Bring back to the original place again 🔘 revert: Turn back to a previous state again 🔘 rearrange: Change the order again 🔘 rejuvenate: Make young again 🔘 recapitulate: Say again, summarize briefly 🔘 reincarnate: Return into a body again 🔘 redeem: Buy back again or recover 🔘 redundant: Repeat again unnecessarily
1. به مرور دور شدن 2. به مرور کم شدن 3. به مرور ریختن جلوی موها
1. عقب رفتن 2. فروکش کردن مثال: Your hairline is beginning to recede. خط موی شما داره عقب می رود.
تحلیل رفتن
recede 3 ( v ) a receding chin =a chin that slopes backward toward the neck
recede 2 ( v ) = ( of hair ) to stop growing at the front of the head, e. g. a middle - aged man with a receding hairline.
recede 1 ( v ) ( rɪˈsid ) =to move gradually away from sb, or away from a previous position, e. g. She watched his receding figure.
برگشتن، عقب کشیدن
تو رفتگی
رکود پیدا کردن Recession ( n ) رکود
در خصوص قیمت، نرخ بهره و به طور کل پارامتر ها و شاخص های اقتصادی به معنای کاهش یافتن و تنزیل هست ( decrease )
به تدریج کم شدن
از منظر پنهان شدن، از نظر ناپدید شدن، رخت بر بستن، از چشم دور ماندن