recantation


انکار، پس گیری، دست کشی، ترک

جمله های نمونه

1. He made a public recantation of all his former beliefs.
[ترجمه گوگل]او علناً تمام اعتقادات قبلی خود را انکار کرد
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، قبل از آنکه عقاید پیشین خود را جبران کند، بار دیگر از آن توبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For this the recantations were insufficient, and different tactics were now applied to obtain a much more abject confession.
[ترجمه گوگل]برای این امر، انصراف ها کافی نبودند، و اکنون تاکتیک های متفاوتی برای به دست آوردن اعتراف بسیار بدتر به کار گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]برای این منظور، recantations کافی نبود، و در حال حاضر برای به دست آوردن اعتراف بسیار more به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A similar recantation, from my pen, was published in the Genius of Universal Emancipation at Baltimore, in September, 182
[ترجمه گوگل]بازخوانی مشابهی از قلم من در سپتامبر 182 در Genius of Universal Emancipation در بالتیمور منتشر شد
[ترجمه ترگمان]توبه مشابهی از قلم من در the آزادی جهانی در بالتیمور، در سپتامبر، ۱۸۲ چاپ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The speaker suddenly made a recantation and left us all rather confused.
[ترجمه گوگل]گوینده ناگهان انکار کرد و همه ما را گیج کرد
[ترجمه ترگمان]سخنران ناگهان اعتراف کرد و ما را کمی گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is unlikely that the recantation was sincere and he nevertheless remained under house arrest.
[ترجمه گوگل]بعید است که این انصراف صادقانه بوده باشد و با این وجود او در حبس خانگی باقی بماند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که توبه صمیمانه بود و با این حال، همچنان در بازداشت خانگی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll make her howl a recantation!
[ترجمه گوگل]من او را مجبور می کنم زوزه بکشد!
[ترجمه ترگمان]او را وادار خواهم کرد که از آن اعتراف بگیرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He renounced his former recantation and, as a dying man, solemnly required an opportunity to make his defense.
[ترجمه گوگل]او از انصراف سابق خود دست کشید و به عنوان یک مرد در حال مرگ، به طور جدی به فرصتی برای دفاع از خود نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]پس از آن پس از آن اعتراف کرد و به عنوان یک مرد محتضر فرصتی پیدا کرد تا از او دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We should not insult them, take away their personal effects or try to exact recantations from them, but without exception should treat them sincerely and kindly.
[ترجمه گوگل]ما نباید به آنها توهین کنیم، وسایل شخصی آنها را از آنها بگیریم یا سعی در انکار آنها داشته باشیم، بلکه بدون استثنا باید با آنها صمیمانه و مهربانانه رفتار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید به آن ها توهین کنیم، تاثیرات شخصی خود را برداریم و یا سعی کنیم آن ها را از آن ها دقیق بگیریم، اما بدون استثنا باید با آن ها صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its final ending, brought about by external political pressure, is marked by Shklovsky's recantation published in January 1930.
[ترجمه گوگل]پایان نهایی آن، که توسط فشار سیاسی خارجی حاصل شد، با انصراف شکلوفسکی که در ژانویه 1930 منتشر شد مشخص شد
[ترجمه ترگمان]آخرین پایان آن، با فشار سیاسی خارجی، از سوی Shklovsky که در ژانویه ۱۹۳۰ منتشر شد، مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They regarded the request for delay as merely the prelude to his recantation .
[ترجمه گوگل]آنها درخواست تأخیر را صرفاً مقدمه ای برای انصراف او می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست تعویق را صرفا مقدمه ای برای recantation می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That may explain his initial denunciation of Mr Cameron for inflaming extremism, and his subsequent recantation.
[ترجمه گوگل]این ممکن است محکومیت اولیه او از آقای کامرون به دلیل تشدید افراط گرایی و انصراف بعدی او را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]این مساله ممکن است باعث محکومیت اولیه آقای کامرون برای دامن زدن به افراط گرایی و پس از اعترافات وی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During your upkeep, you may put a verse counter on Recantation.
[ترجمه گوگل]در طول نگهداری خود، می توانید یک شمارنده آیه در Recantation قرار دهید
[ترجمه ترگمان]در مدت مراقبت از شما می توانید یک بیت شعر را روی recantation بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of giving up, renouncement; denial, disavowal, retraction

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The act of formally withdrawing or renouncing a statement or belief 📝❌
🔍 مترادف: Retract
✅ مثال: His recantation of the controversial statement surprised everyone at the meeting.
انکار، دست کشی، ترک
استغفار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : recant
✅️ اسم ( noun ) : recantation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس