recant

/riˈkænt//rɪˈkænt/

معنی: انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن
معانی دیگر: (معمولا جلوهمگان) پوزش خواهی کردن، استغفار کردن، توبه کردن، (حرف یا ادعای خود را) پس گرفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recants, recanting, recanted
• : تعریف: to withdraw from commitment to (a former position or statement), esp. publicly; retract.
مترادف: abjure, retract
مشابه: abrogate, renounce, repeal, rescind, revoke, take back, withdraw

- Galileo was forced to recant his views because they were unacceptable to the Church.
[ترجمه گوگل] گالیله مجبور شد از نظرات خود صرف نظر کند، زیرا آنها برای کلیسا قابل قبول نبودند
[ترجمه ترگمان] گالیله مجبور شد که عقاید خود را انکار کند، زیرا این عقاید برای کلیسا غیرقابل قبول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: recantation (n.), recanter (n.)
• : تعریف: to withdraw from one's commitment to a former position or statement, esp. in public.
مشابه: renege, withdraw

جمله های نمونه

1. We should recant all opinions which are in conflict with those proclaimed by the central leadership.
[ترجمه میترا] ما باید همه نطراتی که در تضاد با آن اطهارات توسط رهبر مرکزی هستند را پس بگیریم
|
[ترجمه گوگل]ما باید از همه نظراتی که در تضاد با نظرات اعلام شده توسط رهبری مرکزی است، صرف نظر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از همه نظراتی که در تضاد با کسانی هستند که از رهبری مرکزی در تضاد هستند انتقاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. White House officials ordered Williams to recant.
[ترجمه گوگل]مقامات کاخ سفید به ویلیامز دستور دادند که از این کار کناره گیری کند
[ترجمه ترگمان]مقامات کاخ سفید به ویلیامز دستور دادند که از قدرت دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Refusing to recant his doctrines as heretical, he was condemned to be burnt at the stake at Konstanz.
[ترجمه گوگل]او با امتناع از انکار آموزه های خود به عنوان بدعت، محکوم به سوزاندن در کنستانس شد
[ترجمه ترگمان]امتناع از انکار عقاید خود به عنوان بدعت، محکوم به سوزاندن در the در Konstanz بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If Amanda Johnston were to recant, and announce that the affair began in school, Woodhead's career would be finished.
[ترجمه گوگل]اگر آماندا جانستون انصراف دهد و اعلام کند که این رابطه از مدرسه شروع شده است، کار وودهد به پایان خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]اگر آماندا جانستون مخالفت می کرد و اعلام می کرد که کار مدرسه آغاز می شود، شغل Woodhead به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. McNamara did not recant at the meeting nor did he apologize.
[ترجمه گوگل]مک نامارا در جلسه انصراف نداد و عذرخواهی نکرد
[ترجمه ترگمان]mcnamara در جلسه از خود دفاع نکرد و او هم عذرخواهی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Galileo was forced to recant his belief in the Copernican theory.
[ترجمه گوگل]گالیله مجبور شد از اعتقاد خود به نظریه کوپرنیک انصراف دهد
[ترجمه ترگمان]گالیله مجبور شد که عقاید خود را در نظریه کوپرنیک انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They could not make him recant.
[ترجمه گوگل]آنها نتوانستند او را از خود دور کنند
[ترجمه ترگمان]نمی توانستند او را از خود دور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do you plan to recant on your deathbed?
[ترجمه گوگل]آیا قصد دارید در بستر مرگ انصراف دهید؟
[ترجمه ترگمان]میخوای در بس تر مرگ حرف بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Could your recant the unsatisfied call to make the our investigation more convenient?
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانید تماس ناراضی را لغو کنید تا بررسی ما راحت‌تر شود؟
[ترجمه ترگمان]ایا از این تماس ناراضی هستی که تحقیقات ما را راحت تر انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What if I had to get you recant?
[ترجمه گوگل]اگر مجبور شوم تو را انکار کنم چه؟
[ترجمه ترگمان]اگه من مجبور بودم که تو رو از خودم دور کنم چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unless you recant your confession, you will be punished severely.
[ترجمه برایان] شدیداً مجازات ( تنبیه ) خواهی شد مگر اینکه اعترافت رو پس بگیری
|
[ترجمه گوگل]اگر اعتراف خود را پس نگیرید، به شدت مجازات خواهید شد
[ترجمه ترگمان]، مگر اینکه confession رو از خودت جدا کنی شدیدا تنبیه میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Editorials would demand that he either recant or retire from public life.
[ترجمه گوگل]سرمقاله ها از او می خواهند که یا از زندگی عمومی کناره گیری کند یا بازنشسته شود
[ترجمه ترگمان]Editorials خواستار این بود که او یا استعفا دهد یا از زندگی عمومی بازنشسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The torture can not make the man recant.
[ترجمه گوگل]شکنجه نمی تواند مرد را از خود دور کند
[ترجمه ترگمان]شکنجه را نمی توان انکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Though he was forced to change his religion,he would not recant.
[ترجمه گوگل]اگرچه او مجبور شد دین خود را تغییر دهد، اما انصراف نداد
[ترجمه ترگمان]اگر چه او مجبور بود مذهب خود را تغییر دهد، اما او مخالفت نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انکار کردن (فعل)
gainsay, abnegate, deny, disclaim, recant, renege, repudiate, dispute, forswear, disaffirm, forsake, unsay, renounce

به خطای خود اعتراف کردن (فعل)
recant

حرف خود را رسما پس گرفتن (فعل)
recant

گفته خود را تکذیب کردن (فعل)
recant

تخصصی

[حقوق] اظهارات خود را تکذیب کردن یا رسمأ پس گرفتن، انکار کردن، ترک کردن

انگلیسی به انگلیسی

• give up, renounce; deny, disavow, retract
if you recant, you say in public that you no longer have a particular set of beliefs; a formal word.

پیشنهاد کاربران

اعلام برائت جستن از باورها ، عقاید و اندیشه هایی که قبلا داشتید
After a year spent in solitary confinement, he publicly recanted ( his views )
بعد از گذراندن حبس انفرادی ، در ملا عام از عقایدش عقب نشینی و اعلام برائت کرد
عقب نشینی کردن؛ انصراف دادن؛ پس گرفتن حرف یا خنثی کردن کار یا فعلی که انجام شده
Example: 👇
CAROL: You want to “charm” me. You want to “convince” me. You want me to recant. I will not recant. Why should I . . . ? What I say is right. You tell me, you are going to tell me that you have a wife and a child. You are going to say that you have a career and that you’ve worked for twenty years for this. Do you know what you’ve worked for? Power. For power. Do you understand?
...
[مشاهده متن کامل]

* Oleanna - a play by David Mamet
کارول: می خوای من رو جذب خودت کنی. می خوای من رو متقاعد کنی. تو میخوای من ( از کاری که قراره بکنم ) انصراف بدم ( یا عقب نشینی بکنم ) . من این کار رو نخواهم کرد. چرا من باید . . . ؟ همه ی حرفام درسته. می خوای به من بگی که زن و بچه داری. می خوای بگی که شغلی داری که برایِ داشتنش بیست سال تلاش کردی. اما دلت می خواد واقعیت رو بدونی؟می خوای بدونی تویِ این سال ها برای چی کار کردی؟ قدرت. برای قدرت. می فهمی؟
* متن انتخابی: از نمایشنامه ی اولیانا، اثر دیوید مَمِت.

recant
to announce in public that your past beliefs or statements were wrong and that you no longer agree with them
اعلام عمومی مبنی بر اینکه باورها یا گفته های گذشته شما اشتباه بوده و دیگر با آنها موافق نیستید، انکار کردن عقاید و اظهارات گذشته خود در انظار عمومی
...
[مشاهده متن کامل]

After a year spent in solitary confinement, he publicly recanted ( his views )
Anderson recanted, saying his brother had told him to lie

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/recant
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : recant
✅️ اسم ( noun ) : recantation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
از موضع خود کوتاه آمدن
زیر حر ف خود زدن، حرف خود را پس گرفتن، اعتراف پیشین خود را انکار کردن
از عقیده خود عقب نشینی کردن

بپرس