recalculate

/riˈkælkjəˌlet//riˈkælkjəˌlet/

(به ویژه به منظور جبران اشتباه) دوباره حساب کردن، بازشماری کردن، دوباره حساب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recalculates, recalculating, recalculated
مشتقات: recalculation (n.)
• : تعریف: to calculate again, esp. to check for errors.

جمله های نمونه

1. Before they recalculated, the high school informed colleges that Brian was second in his class, based on junior year-end records.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آنها دوباره محاسبه کنند، دبیرستان به کالج ها اطلاع داد که بر اساس سوابق پایان سال، برایان در کلاس خود دوم است
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها مجددا محاسبه شوند، دبیرستان آگاه که برایان در کلاس خود مستقر بود، براساس سوابق سال سوم دبیرستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All Raskin could do was quickly recalculate the rock-bottom cost of manufacturing this new version of Macintosh.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که راسکین می‌توانست انجام دهد این بود که به سرعت هزینه‌های پایین ساخت این نسخه جدید مکینتاش را دوباره محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]تمام راسکین می توانست به سرعت هزینه پایین صخره ساخت این نسخه جدید از مکینتاش را دوباره مورد حساب قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Recalculate your stop and place a new one each day.
[ترجمه گوگل]توقف خود را دوباره محاسبه کنید و هر روز یک توقف جدید قرار دهید
[ترجمه ترگمان] و هر روز یه روز جدید رو جا به جا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Step You need to recalculate your break - even point on a regular basis.
[ترجمه گوگل]مرحله شما باید به طور منظم نقطه استراحت خود را دوباره محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]گام اول باید استراحت خود را دوباره محاسبه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Disk Full. Free some disk space and recalculate this field.
[ترجمه گوگل]دیسک پر است مقداری فضای دیسک را آزاد کنید و این فیلد را دوباره محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]فول دیسک فضای دیسک را آزاد کنید و این زمینه را دوباره حساب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We continue to hope that Iraq's leaders will recalculate just what their aggression has cost them.
[ترجمه گوگل]ما همچنان امیدواریم که رهبران عراق دوباره محاسبه کنند که تجاوزات آنها چه هزینه ای برای آنها داشته است
[ترجمه ترگمان]ما به این امید ادامه می دهیم که رهبران عراق دقیقا آنچه را که پرخاشگری آن ها برای آن ها هزینه کرده است حساب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And they will exchange your ticket and recalculate the fare. There might be an additional charge.
[ترجمه گوگل]و بلیط شما را تعویض می کنند و کرایه را دوباره محاسبه می کنند ممکن است هزینه اضافی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]و آن ها بلیط خود را خواهند داد و کرایه را دوباره محاسبه خواهند کرد ممکن است بار اضافی وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So it's absolutely imperative that you recalculate it as the other costs of doing business change.
[ترجمه گوگل]بنابراین کاملاً ضروری است که با تغییر سایر هزینه های انجام تجارت، آن را دوباره محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین قطعا ضروری است که آن را به عنوان هزینه های دیگر تغییر کسب وکار حساب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That means that you don't have to constantly recalculate the size, which is an error-prone task.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که شما مجبور نیستید دائماً اندازه را دوباره محاسبه کنید، که یک کار مستعد خطا است
[ترجمه ترگمان]این به آن معنی است که شما مجبور نیستید به طور مداوم اندازه را محاسبه کنید، که یک کار مستعد خطا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The proplem is to recalculate these amplitudes into the corresponding amplitude of the ground motion.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که این دامنه ها را به دامنه متناظر حرکت زمین دوباره محاسبه کنیم
[ترجمه ترگمان]The قرار است این دامنه ها را در دامنه مشابه حرکت زمین محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You recalculate your curve whenever you add or subtract trading capital without mixing up past percentages.
[ترجمه گوگل]هر زمان که سرمایه معاملاتی را بدون اختلاط درصدهای گذشته اضافه یا کم کنید، منحنی خود را دوباره محاسبه می کنید
[ترجمه ترگمان]شما هر زمان با اضافه کردن یا کم کردن سرمایه تجارت بدون در نظر گرفتن درصد گذشته، منحنی خود را دوباره محاسبه می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Please wait while I recalculate.
[ترجمه گوگل]لطفا صبر کنید تا من دوباره محاسبه کنم
[ترجمه ترگمان] خواهش می کنم صبر کن تا من recalculate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be up front with him or her about your situation and try to file a claim to have your benefits recalculated.
[ترجمه گوگل]در مورد وضعیت خود با او صحبت کنید و سعی کنید برای محاسبه مجدد مزایای خود ادعایی ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]با او در ارتباط باشید و یا درباره وضعیت خود با او صحبت کنید و سعی کنید ادعا کنید که چقدر سود دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• recompute, refigure, calculate again

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم calc
📌 این ریشه، معادل "stone/pebble" یا "lime" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "stone" یا "lime" و از آن جا به مفهوم �شمردن با سنگ ریزه� مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 calculate: to count as with ‘stones’ or pebbles
🔘 calculation: the act of counting with ‘stones’
🔘 calculator: a device that ‘counts’ like ancient pebble boards
🔘 calculus: originally little ‘stone’; now advanced math using such counts
🔘 calcium: metallic element named from ‘lime - stone’
🔘 calcify: to turn into ‘stone’ by depositing lime
🔘 calcification: the process of becoming ‘stone - like’ with lime deposits
🔘 decalcify: to remove ‘stone’ ( lime ) from tissue or fluid
🔘 incalculable: impossible to ‘count’ with any number of ‘stones’
🔘 miscalculate: to ‘count’ the ‘stones’ wrongly; make an error
🔘 recalculate: to ‘count’ the ‘stones’ again
🔘 calcite: a crystalline form of ‘lime - stone’
🔘 calciferous: bearing or producing ‘lime - stone’
🔘 calcicole: a plant that thrives on ‘lime - rich’ ( stone ) soils
🔘 calcitonin: a hormone that lowers blood ‘lime’ ( calcium ) levels

از نو/دوباره طراحی کردن

بپرس