• : تعریف: a statement or contention, as in a debate or legal case, that is intended to disprove or confute another. • مترادف: counterargument, rejoinder • مشابه: objection
- His rebuttal was unconvincing because he failed to give any clear evidence to refute his opponent's argument.
[ترجمه گوگل] رد او قانع کننده نبود، زیرا او نتوانست مدرک روشنی برای رد استدلال مخالفش ارائه دهد [ترجمه ترگمان] تکذیب او متقاعد کننده نبود، زیرا نتوانسته بود هیچ مدرک روشنی برای رد استدلال حریف خود ارائه دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He is conducting a point-by-point rebuttal of charges from former colleagues.
[ترجمه گوگل]او نقطه به نقطه اتهامات همکاران سابق خود را رد می کند [ترجمه ترگمان]او در حال انجام یک تکذیبیه مفصل در مورد اتهامات همکاران سابق خود می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His rebuttal appeared in yesterday's op-ed.
[ترجمه حسن] تکذیبیه وی در جراید دیروز منعکس شد.
|
[ترجمه گوگل]تکذیب او در مقاله دیروز ظاهر شد [ترجمه ترگمان]تشخیص او در عمل دیروز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They made a clause - by - clause rebuttal of the letter.
[ترجمه گوگل]آنها بند به بند نامه را رد کردند [ترجمه ترگمان]آن ها در تکذیب این نامه یک ماده تشکیل دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The accusations met with a firm rebuttal.
[ترجمه گوگل]این اتهامات با رد محکمی مواجه شد [ترجمه ترگمان]این اتهامات با تکذیب یک شرکت صورت گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She issued a point-by-point rebuttal of the company's accusations.
[ترجمه گوگل]او نقطه به نقطه اتهامات شرکت را رد کرد [ترجمه ترگمان]او تکذیب point اتهامات این شرکت را صادر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Their obsequious praise demands a rebuttal; because really, Mimic is pretty mediocre, even for a B-movie.
[ترجمه گوگل]ستایش وقیحانه آنها مستلزم ابطال است زیرا واقعاً Mimic حتی برای یک فیلم B بسیار متوسط است [ترجمه ترگمان]تحسین obsequious به یک تکذیب نیاز دارد؛ چون واقعا، Mimic خیلی متوسط است، حتی برای فیلم ب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Often they fear ridicule or a rebuttal.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها از تمسخر یا رد کردن می ترسند [ترجمه ترگمان]اغلب آن ها از تمسخر یا تکذیب می ترسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The retrial is in the rebuttal phase.
[ترجمه گوگل]اعاده دادرسی در مرحله ابطال است [ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد در مرحله تکذیب قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He opined that B's confession was unreliable; no rebuttal medical evidence was called by the Crown.
[ترجمه گوگل]او عقیده داشت که اعتراف ب غیر قابل اعتماد است هیچ مدرک پزشکی ردکننده ای توسط تاج درخواست نشد [ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت که اعتراف ب غیرقابل اطمینان است؛ هیچ مدرکی مبنی بر تکذیب مدرک پزشکی کراون وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The plaintiffs devoted much of their rebuttal case Wednesday to damage control.
[ترجمه گوگل]شاکیان بخش زیادی از پرونده رد روز چهارشنبه خود را به کنترل آسیب اختصاص دادند [ترجمه ترگمان]شاکیان much مورد تکذیب خود را چهارشنبه به کنترل خسارت اختصاص دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is no right of rebuttal, no editorial filter, no mechanism to keep outlandish or unsupported opinions off the air.
[ترجمه گوگل]هیچ حق تکذیب، هیچ فیلتر سرمقاله، هیچ مکانیسمی برای حذف نظرات عجیب و غریب یا بدون پشتوانه وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ حق انکار وجود ندارد، هیچ فیلتر ویرایشی ندارد، هیچ مکانیزمی برای نگه داشتن نظرات عجیب و غریب یا پشتیبانی نشده از هوا وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He offered no rebuttal to those who called him a remorseless animal.
[ترجمه گوگل]او هیچ ردی برای کسانی که او را حیوانی پشیمان می خواندند، ارائه نکرد [ترجمه ترگمان]او به کسانی که او را یک حیوان سنگدل می نامیدند اظهار نمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The retrial is now in the defense rebuttal phase, and closing arguments are tentatively set for next week.
[ترجمه گوگل]اعاده دادرسی اکنون در مرحله رد دفاع است و جلسات پایانی به طور آزمایشی برای هفته آینده تعیین شده است [ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد اکنون در مرحله تکذیب دفاعیه است و بحث های پایانی برای هفته آینده به طور آزمایشی تنظیم شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So the plaintiffs called Fung back on their rebuttal case to tell jurors he had goofed.
[ترجمه گوگل]بنابراین شاکیان با فونگ در مورد رد پرونده خود تماس گرفتند تا به هیئت منصفه بگویند که او مسخره کرده است [ترجمه ترگمان]بنابراین شاکیان Fung را در مورد تکذیب خود به تعویق انداختند تا به هیات منصفه بگویند که او goofed داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The rebuttal to this argument is equally simple: People create resources.
[ترجمه گوگل]رد این استدلال به همان اندازه ساده است: مردم منابع ایجاد می کنند [ترجمه ترگمان]تکذیب این استدلال به همان اندازه ساده است: خلق منابع [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حقوق] رد تکذیب، تکذیب ادعای خواهان، جواب یا لایحه متقابل (در رد ادعای خواهان)، معارض
انگلیسی به انگلیسی
• refutation, contradiction, opposition a rebuttal is a statement which proves that a charge or a criticism that has been made against you is not true; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A response to a statement or argument that counters it, often with evidence 🔄 🔍 مترادف: Refutation ✅ مثال: His rebuttal effectively countered all the points made by his opponent
۱. ابطال ۲. تکذیب. انکار مثال: And how was My rebuttal. و انکار و تکذیب من چگونه بود؟ �فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ�