reborn

/ˈriːˈbɔːrn//ˌriːˈbɔːn/

نوجان، باززاده، احیا شده، حیات تازه یافته، تولد تازه یافته، تغییر حالت روحانی یافته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: revitalized; renewed.
مشابه: new, regenerate

- a reborn excitement about learning
[ترجمه گوگل] یک هیجان دوباره متولد شده در مورد یادگیری
[ترجمه ترگمان] یک هیجان تازه متولد شده در باره یادگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having had a profound experience of religious conversion.
مشابه: regenerate

- a reborn mystic
[ترجمه گوگل] یک عارف دوباره متولد شده
[ترجمه ترگمان] یه خون آشام تازه متولد شده …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: born again; reincarnated.

- a soldier reborn as a tiger
[ترجمه گوگل] سربازی که دوباره مثل یک ببر متولد شد
[ترجمه ترگمان] یه سرباز به عنوان یه ببر دوباره متولد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. In the past decade, the city has been reborn.
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته، این شهر دوباره متولد شده است
[ترجمه ترگمان]در دهه گذشته، شهر دوباره متولد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old man felt reborn in his children.
[ترجمه گوگل]پیرمرد در فرزندانش احساس تولد دوباره می کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در فرزندانش از نو متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you were reborn as an animal, which animal would you be?
[ترجمه گوگل]اگر دوباره به عنوان یک حیوان متولد می شدی، کدام حیوان بودی؟
[ترجمه ترگمان]، اگه تو به عنوان یه حیوون دوباره متولد شدی کدوم حیوون ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Russia was being reborn as a great power.
[ترجمه گوگل]روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ در حال تولد دوباره بود
[ترجمه ترگمان]روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ دوباره متولد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No phoenixes rising reborn from the raging red fire.
[ترجمه گوگل]هیچ ققنوس برخاسته ای از آتش خشمگین سرخ متولد نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ جادویی وجود ندارد و از شعله های آتش سرخ دوباره متولد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A greedy Brahman might be reborn in the merchant class whereas a spiritual trader could return as a Brahman.
[ترجمه گوگل]یک برهمن حریص ممکن است دوباره در طبقه بازرگان متولد شود در حالی که یک تاجر معنوی می تواند به عنوان یک برهمن بازگردد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک تاجر حریص در طبقه بازرگانان متولد شود، در حالی که یک تاجر روحانی می تواند به عنوان یک تاجر باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1985 the company was reborn as Quantum Computer Services.
[ترجمه گوگل]در سال 1985 این شرکت به عنوان خدمات کامپیوتری کوانتومی متولد شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۵ این شرکت به عنوان یک خدمات کامپیوتری کوانتوم دوباره متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The black market in hard currency was reborn.
[ترجمه گوگل]بازار سیاه ارز سخت دوباره متولد شد
[ترجمه ترگمان]بازار سیاه ارز قوی دوباره متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In all great art, myth is reborn.
[ترجمه گوگل]در تمام هنرهای بزرگ، اسطوره از نو متولد می شود
[ترجمه ترگمان]در همه هنر بزرگ، اسطوره از نو زاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are reborn as a modern people, brisk and self-sure.
[ترجمه گوگل]ما به عنوان مردمی مدرن، سرزنده و مطمئن دوباره متولد شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما دوباره متولد می شویم به عنوان یک ملت جدید، چالاک و متکی به نفس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A society is being reborn, but one which does not articulate itself in the media of the modern age.
[ترجمه گوگل]جامعه ای در حال تولد دوباره است، اما جامعه ای که خود را در رسانه های عصر مدرن بیان نمی کند
[ترجمه ترگمان]جامعه تولدی دوباره یافته است، اما کسی که خود را در رسانه ها عصر مدرن روشن نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When humans die they are not reborn, but exist only as cold empty shadows.
[ترجمه گوگل]وقتی انسان ها می میرند، دوباره متولد نمی شوند، بلکه فقط به صورت سایه های خالی سرد وجود دارند
[ترجمه ترگمان]وقتی انسان ها می میرند، دوباره متولد نمی شوند، بلکه تنها به عنوان سایه های خالی سرد وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wants to be reborn now.
[ترجمه گوگل]او اکنون می خواهد دوباره متولد شود
[ترجمه ترگمان]اون میخواد دوباره متولد بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Star was reborn in 1941 with a new format and a renewed sense of purpose.
[ترجمه گوگل]ستاره در سال 1941 با قالبی جدید و حسی تازه از هدف متولد شد
[ترجمه ترگمان]استار در سال ۱۹۴۱ با یک فرمت جدید و یک حس جدید از هدف دوباره متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Through it we are reborn by the Holy Spirit.
[ترجمه گوگل]از طریق آن ما توسط روح القدس دوباره متولد می شویم
[ترجمه ترگمان]از آن به بعد دوباره از طریق روح مقدس دوباره متولد می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• born again, having undergone a renaissance
if you say that someone or something is or has been reborn, you mean that they have now become active again after a period of inactivity.

پیشنهاد کاربران

بپرس