rebelliousness


یاغی گری، تمرد

جمله های نمونه

1. The air is thick with rebelliousness, sarcasm and jokiness.
[ترجمه گوگل]هوا غلیظ از سرکشی، طعنه و شوخی است
[ترجمه ترگمان]هوا پر از rebelliousness و طعنه و jokiness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Underneath all the rebelliousness, of course, I never envisioned anything but a conventional Valparaiso-like future for myself.
[ترجمه گوگل]البته در زیر این همه سرکشی، هیچ چیز جز یک آینده معمولی شبیه به والپارایزو برای خودم متصور نبودم
[ترجمه ترگمان]در زیر همه سرکشی و تمرد، هیچ وقت چیزی جز یک future conventional مانند آینده برای خودم پیش بینی نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet today I am intrigued that his rebelliousness was not expressed during those rare times when Papa was not in the house.
[ترجمه گوگل]اما امروز برایم جالب است که در آن مواقع نادری که بابا در خانه نبود، سرکشی او ابراز نشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، امروز من شیفته این هستم که در آن ایام نادری که پا پا در خانه نبود، تمرد و تمرد او بیان نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But now they were full of rebelliousness and ingratitude.
[ترجمه گوگل]اما حالا پر از سرکشی و ناسپاسی بودند
[ترجمه ترگمان]اما اکنون پر از شورش و حق ناشناسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Obstinate or contemptuous resistance to authority; stubborn rebelliousness.
[ترجمه گوگل]مقاومت سرسختانه یا تحقیرآمیز در برابر قدرت؛ سرکشی سرسخت
[ترجمه ترگمان]سرسختی یا اهانت آمیز آن ها را به قدرت تحمیل می کند، سرسخت و سرکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Children: the rules will result in rebelliousness.
[ترجمه گوگل]کودکان: قوانین منجر به سرکشی می شود
[ترجمه ترگمان]کودکان: قوانین به سرکشی و تمرد می انجامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This act of rebelliousness has received a lot of attention. Online response was mostly in support of him while media commentators criticized him for "a shameless act by a lower animal. "
[ترجمه گوگل]این اقدام سرکشی بسیار مورد توجه قرار گرفته است پاسخ آنلاین بیشتر در حمایت از او بود در حالی که مفسران رسانه ها او را به دلیل "عمل بی شرمانه یک حیوان پایین تر" مورد انتقاد قرار دادند
[ترجمه ترگمان]این عمل سرکشی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است پاسخ آنلاین اغلب در حمایت از او بود، در حالی که مفسران رسانه او را به دلیل \"اقدام بی شرمانه از سوی یک حیوان lower\" مورد انتقاد قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, it was his rebelliousness in the end that caused him to be expelled.
[ترجمه گوگل]اما در نهایت سرکشی او بود که باعث اخراج او شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این سرکشی او در پایان بود که باعث شد او اخراج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He also had a cheeky rebelliousness toward authority, which led one headmaster to expel him and another to amuse history by saying that he would never amount to much.
[ترجمه گوگل]او همچنین سرکشی گستاخانه ای نسبت به اقتدار داشت، که باعث شد یکی از مدیران مدرسه او را اخراج کند و دیگری تاریخ را با گفتن اینکه او هرگز زیاد نمی شود، سرگرم کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین سرکشی گستاخانه به قدرت داشت، که منجر به اخراج یک مدیر برای اخراج او و دیگری برای سرگرم کردن تاریخ با گفتن این مطلب شد که او هرگز نخواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite his rebelliousness, he is still known as Lama Tenzin Osel Rinpoche and revered by the Buddhist community.
[ترجمه گوگل]با وجود سرکشی، او هنوز به عنوان لاما تنزین اوسل رینپوچه شناخته می شود و مورد احترام جامعه بودایی است
[ترجمه ترگمان]با وجود سرکشی او، او هنوز به عنوان دالایی لاما به نام تنزین Osel Rinpoche شناخته می شود و مورد احترام جامعه بودایی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think I had a little streak of rebelliousness too.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم من هم کمی سرکشی داشتم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم من هم یک رگه از شورش داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mike finally seems to be growing out of his rebelliousness.
[ترجمه گوگل]بالاخره به نظر می رسد که مایک از سرکشی خود بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]مایک بالاخره به نظر می رسد که دارد از شدت شورش بیرون می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Above all, they did nothing whatsoever to tackle the primary source of peasant rebelliousness: their semi-feudal exploitation.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، آنها هیچ کاری برای مقابله با منبع اصلی شورش دهقانان انجام ندادند: استثمار نیمه فئودالی آنها
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، آن ها هیچ کاری برای مقابله با منشا اصلی تمرد روستایی: استثمار semi آن ها انجام نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Veterans say the scene blossomed in the 1970s and '80s, when traditional Parisian rebelliousness got a fresh jolt from punk culture.
[ترجمه گوگل]کهنه سربازان می گویند که این صحنه در دهه 1970 و 1980 شکوفا شد، زمانی که شورش سنتی پاریسی تکانی تازه ای از فرهنگ پانک گرفت
[ترجمه ترگمان]سربازان قدیمی می گویند که این صحنه در دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ شکوفا شد، زمانی که سرکشی سنتی پاریسی یک ضربه تازه از فرهنگ پانک به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Its fugitive Dalai Lama and his "government-in-exile" have found refuge in India since 1959—and China blames him, and by extension his hosts, for the continued rebelliousness in his homeland.
[ترجمه گوگل]دالایی لاما فراری و "دولت در تبعید" او از سال 1959 به هند پناه برده اند - و چین او و در نتیجه میزبانانش را به دلیل تداوم سرکشی در سرزمینش مقصر می داند
[ترجمه ترگمان]دالایی لاما فراری آن و \"دولت در تبعید\" از سال ۱۹۵۹ در هند پناه گرفته اند و چین او را مقصر می داند، و چین با گسترش لشکریان خود، به خاطر سرکشی و تمرد مداوم در میهن خود، او را مقصر می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seditiousness, mutinousness, tendency to resist or challenge authority

پیشنهاد کاربران

سرکشی. نافرمانی. تمرد. طغیان. عصیان
مثال:
We required them with that for their rebelliousness.
ما آن را به جهت سرکشی و طغیانشان بر آنها حکم کردیم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : rebel
اسم ( noun ) : rebel / rebellion / rebelliousness
صفت ( adjective ) : rebellious
قید ( adverb ) : rebelliously
عصیانگری
عصیان، طغیان
سرکشی

بپرس