rebate

/ˈriːˌbeɪt//ˈriːbeɪt/

معنی: کاهش، تخفیف، کم کردن، کند کردن، بی ذوق کردن، کاستن
معانی دیگر: تخفیف دادن، (بخشی از مبلغ پرداخت شده را) پس دادن، تخفیف قائل شدن، رجوع شود به: rabbet

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a portion of a credited payment or charge that is returned, esp. in cash; refund of part of a charge.

- The store offers rebates to customers on many electronic devices as an incentive to buy them.
[ترجمه گوگل] این فروشگاه در بسیاری از دستگاه های الکترونیکی به عنوان انگیزه ای برای خرید آنها تخفیف هایی را به مشتریان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه به مشتریان در بسیاری از دستگاه های الکترونیکی به عنوان مشوقی برای خرید آن ها پیشنهاد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rebates, rebating, rebated
مشتقات: rebatable (adj.), rebater (n.)
• : تعریف: to give back as a partial refund or discount.

جمله های نمونه

1. You may be entitled to a tax rebate.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] ممکنه مستحق دریافت تخفیف مالیاتی باشید. ( استحقاقش را داشته باشید )
|
[ترجمه گوگل]ممکن است حق دریافت تخفیف مالیاتی را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]ممکن است حق ارائه مالیات را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The President promised a $50 rebate for each taxpayer but failed to deliver it.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور وعده 50 دلار تخفیف برای هر مالیات دهندگان را داده بود، اما نتوانست آن را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور وعده پرداخت ۵۰ دلاری برای هر مالیات دهنده را داد اما نتوانست آن را تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. People on low incomes are entitled to a rebate of up to 80%.
[ترجمه گوگل]افرادی که درآمد پایینی دارند تا 80 درصد مشمول تخفیف می شوند
[ترجمه ترگمان]افراد با درآمد پایین مستحق کاهش بیش از ۸۰ % تخفیف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Buyers are offered a cash rebate.
[ترجمه گوگل]به خریداران تخفیف نقدی پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان]خریداران پول نقد به خریداران عرضه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can claim a rebate on your tax.
[ترجمه گوگل]می توانید از مالیات خود تخفیف دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]می تونی ادعا کنی که مالیات می گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's claiming a 100% tax rebate.
[ترجمه گوگل]او مدعی تخفیف 100٪ مالیاتی است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که یک مالیات ۱۰۰ درصدی را تخفیف داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the event clerk denied a rebate had been promised.
[ترجمه گوگل]اما منشی رویداد وعده تخفیف را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اما متصدی بار قول داده بود که کسی به او قول داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bookmakers say they should handle the betting tax rebate as the money comes from their betting shops.
[ترجمه گوگل]بنگاه‌داران می‌گویند که باید تخفیف مالیات شرط‌بندی را انجام دهند زیرا پول از فروشگاه‌های شرط‌بندی آنها می‌آید
[ترجمه ترگمان]bookmakers می گوید که آن ها باید مالیات شرط بندی را تخفیف دهند زیرا این پول از فروشگاه های شرط بندی آن ها تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should not have a discount and rebate system.
[ترجمه گوگل]ما نباید سیستم تخفیف و تخفیف داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید یک سیستم تخفیف و تخفیف داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is where you agree to a percentage rebate on sales at the end of each year, half year or quarter.
[ترجمه گوگل]اینجا جایی است که با درصد تخفیف در فروش در پایان هر سال، نیم سال یا سه ماهه موافقت می کنید
[ترجمه ترگمان]این جایی است که شما با درصد تخفیف در پایان هر سال و نیم یا سه ماه موافقت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Ford Citibank card offers a 5 percent rebate toward the purchase of a new Ford car or truck.
[ترجمه گوگل]کارت فورد سیتی بانک 5 درصد تخفیف برای خرید خودرو یا کامیون فورد جدید ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بانک \"فورد\" ۵ درصد تخفیف به خرید یک خودروی فورد جدید و یا یک کامیون ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All employers used to receive a rebate of 35 percent of their redundancy bill from the Redundancy Fund.
[ترجمه گوگل]همه کارفرمایان قبلاً 35 درصد از قبض اخراج خود را از صندوق بازخرید تخفیف دریافت می کردند
[ترجمه ترگمان]همه کارفرمایان حدود ۳۵ درصد صورت حساب redundancy خود را از صندوق Redundancy دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It will require a register, and a proper rebate system would do the job much better.
[ترجمه گوگل]نیاز به ثبت نام دارد و یک سیستم تخفیف مناسب این کار را بسیار بهتر انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این کار نیازمند ثبت نام است و یک سیستم تخفیف مناسب این کار را بسیار بهتر انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, you can get a rebate if you are on a low income.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر درآمد پایینی دارید، می توانید تخفیف دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال اگر درآمد کمی داشته باشید می توانید تخفیف پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

تخفیف (اسم)
discount, abatement, cut, remission, damping, alleviation, rebate, relaxation, assuagement, refraction

کم کردن (فعل)
diminish, reduce, bate, cut, alleviate, subtract, deduct, rebate, thin, extenuate, weaken, shade, soften, deduce, detract, relax, disqualify, draw off, retrench

کند کردن (فعل)
slacken, rebate, clog, dull, blunt, sheathe, decelerate, hebetate, let up

بی ذوق کردن (فعل)
rebate

کاستن (فعل)
abate, diminish, discount, reduce, decrease, lessen, decline, shorten, derogate, subtract, lighten, rebate, pare, pull down, soften, detract, disqualify, draw off

تخصصی

[حسابداری] تخفیف
[عمران و معماری] فاقدار کردن - گم کردن - شیار - فاق
[حقوق] تخفیف دادن، برگرداندن (مقداری از بهای پرداختی)، تخفیف، کاهش
[نساجی] کم کردن - کاهش
[ریاضیات] کاهش، تخفیف، شیار، تراشیدن، کم کردن

انگلیسی به انگلیسی

• return of part of a sum of money, partial refund
give back part of a sum of money, provide a partial refund, give a discount
a rebate is an amount of money which is paid back to you because you have paid too much tax or rent.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A return of part of the payment made for goods or services 💰
🔍 مترادف: Discount
✅ مثال: The store offered a rebate on all electronics purchased during the sale
بقیه پول
استرداد مازاد وجه
تخفیف، کاهش، discount

بپرس