1. He became rebarbative and prickly and spiteful; I find his obsequiousness repellent.
[ترجمه گوگل]او خاردار و خاردار و کینه توز شد من فحاشی او را دفع کننده می دانم
[ترجمه ترگمان]He و بدجنس شد و obsequiousness repellent را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He became rebarbative and prickly and spiteful.
[ترجمه گوگل]او خاردار و خاردار و کینه توز شد
[ترجمه ترگمان]او از کوره در رفت و بدجنس و بدجنس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My parents want me to stay here, this rebarbative city.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم از من می خواهند که اینجا بمانم، این شهر پر از آب
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم از من می خوان که اینجا بمونم، این شهر rebarbative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He has the rebarbative habit that is smoking during eating.
[ترجمه گوگل]او عادت انحرافی دارد که سیگار کشیدن هنگام غذا خوردن است
[ترجمه ترگمان]او عادت rebarbative را دارد که در حین خوردن سیگار می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Am I a rebarbative person?
6. There was much public sympathy for the miners in general, however rebarbative the personality and creed of Arthur Scargill himself.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، همدردی عمومی زیادی برای معدنچیان وجود داشت، هر چند شخصیت و اعتقادات خود آرتور اسکارگیل بسیار سخت باشد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی ابراز همدردی عمومی زیادی برای معدنچیان وجود داشت، با این حال، شخصیت و عقیده آرتور Scargill را تقویت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Juan Antonio and Maria Elena can't get along, but their rebarbative effect on each other produces some good paintings.
[ترجمه گوگل]خوان آنتونیو و ماریا النا نمیتوانند با هم کنار بیایند، اما اثر مقاومکننده آنها بر روی یکدیگر نقاشیهای خوبی را ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]خوان آنتونیو و ماریا النا نیستند، اما تاثیر rebarbative روی یکدیگر کمی نقاشی های خوب را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید