rebalance

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of balance.

پیشنهاد کاربران

✍️متعادل سازی مجدد / تنظیم توزیع یا ترتیب عناصر برای دوباره رسیدن به تعادل است. این اصطلاح به طور معمول در زمینه های مختلف استفاده می شود، مانند امور مالی که به تنظیم نسبت های دارایی های مختلف در یک سبد سرمایه گذاری برای حفظ سطح ریسک و عملکرد مطلوب اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️ متعادل سازی مجدد می تواند نماد فرآیند بازگرداندن پایداری و هماهنگی در هر سیستم، وضعیت یا جنبه ای از زندگی باشد که ناپایدار شده است.
👈مترادف؛ Readjust, realign, recalibrate, reorganize, restore balance.
👇مثال؛
Financial Planning ( برنامه ریزی مالی ) : Rebalancing investment portfolios to align with risk tolerance and financial goals.
Personal Life ( زندگی شخصی ) : Adjusting work - life balance, habits, or routines to restore harmony and well - being.
Health and Nutrition ( سلامت و تغذیه ) : Modifying diet and lifestyle choices to achieve a balanced and healthy lifestyle.

برگشتن به حالت طبیعی
باز متعادل سازی
☑️ بازتراختن
بازتراختن
( Bāztarākhtan )
از �باز� ( re ) و �تراختن� ( balance ) ؛ روی هم رفته به معنی تراختن یا ترازسازیِ دوباره است.
واژه ی �بازتراختن� و جداشدگانِ اون، در نوشتار های دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نگیریم
🇮🇷 همتای پارسی: بازتراختن 🇮🇷
متوازن سازی مجدد
بازتعدیل
تجدید توازن

بپرس