reassess

/ˌriːəˈses//ˌriːəˈses/

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of assess.
مشابه: review

- Two years after receiving the treatment, the patients were reassessed to see if the treatment was still effective.
[ترجمه گوگل] دو سال پس از دریافت درمان، بیماران مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند تا ببینند آیا درمان هنوز موثر است یا خیر
[ترجمه ترگمان] دو سال بعد از دریافت درمان، بیماران به طور سطحی ارزیابی شدند تا ببینند آیا درمان هنوز موثر است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We need to reassess our values as a nation.
[ترجمه گوگل]ما باید ارزش های خود را به عنوان یک ملت مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ارزش های خود را به عنوان یک ملت مورد ارزیابی قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This has caused us to reassess the way we approach our planning.
[ترجمه گوگل]این امر باعث شده است تا روشی که به برنامه ریزی خود می پردازیم را دوباره ارزیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]این باعث شد که ما روشی را که به برنامه ریزی ما نزدیک می شویم مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I will reassess the situation when I get home.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسیدم وضعیت را دوباره ارزیابی خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه می رسم، اوضاع را مورد بررسی قرار خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Reassess your progress and try to make sure your mental body image fits the reality.
[ترجمه گوگل]پیشرفت خود را دوباره ارزیابی کنید و سعی کنید مطمئن شوید که تصویر ذهنی شما با واقعیت مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]به پیشرفت خود دقت کنید و سعی کنید مطمئن شوید که تصویر ذهنی شما متناسب با واقعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So heads are going to have to reassess their role.
[ترجمه گوگل]بنابراین سران باید نقش خود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین مدیران باید نقش خود را مورد ارزیابی قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Terry Donahue should reassess his switch from coaching to broadcasting.
[ترجمه گوگل]تری دوناهو باید تغییرش از مربیگری به پخش را دوباره ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان](تری دوناهیو)باید سوئیچ خود را از طریق مربیگری برای پخش دوباره مورد ارزیابی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Midlife crises are forcing them to reassess and re-prioritize.
[ترجمه گوگل]بحران های میانسالی آنها را مجبور به ارزیابی مجدد و اولویت بندی مجدد می کند
[ترجمه ترگمان]بحران های Midlife آن ها را وادار به ارزیابی مجدد و اولویت بندی مجدد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Secondly, the opportunity exists to reassess the rational or political approaches to resource management practice.
[ترجمه گوگل]ثانیا، این فرصت برای ارزیابی مجدد رویکردهای عقلانی یا سیاسی به عملکرد مدیریت منابع وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوم، این فرصت وجود دارد که رویکردهای منطقی یا سیاسی را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These wider changes add to the need to reassess the working relations of the central health care workers - doctors and nurses.
[ترجمه گوگل]این تغییرات گسترده‌تر به نیاز به ارزیابی مجدد روابط کاری کارکنان مرکز مراقبت‌های بهداشتی - پزشکان و پرستاران می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]این تغییرات گسترده تر به نیاز به ارزیابی مجدد روابط کاری کارگران بخش مراقبت های بهداشتی مرکزی - دکترها و پرستاران - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you would like to reassess your life and learn how to use stress to your advantage, come along.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید زندگی خود را مجددا ارزیابی کنید و یاد بگیرید که چگونه از استرس به نفع خود استفاده کنید، همراه باشید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید زندگی خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید و یاد بگیرید چطور از استرس به سود خود استفاده کنید، بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With all these pressures, the managers began to reassess their actions.
[ترجمه گوگل]با همه این فشارها، مدیران شروع به ارزیابی مجدد عملکرد خود کردند
[ترجمه ترگمان]با تمام این فشارها، مدیران شروع به ارزیابی اقدامات خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Please could you look into this and reassess the need for parking restrictions on this particular section of the highway.
[ترجمه گوگل]لطفاً می‌توانید این موضوع را بررسی کنید و نیاز به محدودیت‌های پارک در این بخش خاص از بزرگراه را دوباره ارزیابی کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا به این مورد توجه کنید و نیاز به محدودیت های پارکینگ در این بخش خاص بزرگراه را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The campaign to reassess Judas is being led by Monsignor Walter Brandmuller, who is head of the Pontifical Committee for Historical Science.
[ترجمه گوگل]کمپین ارزیابی مجدد یهودا توسط مونسینور والتر برندمولر، که رئیس کمیته پاپی علوم تاریخی است، رهبری می شود
[ترجمه ترگمان]این فعالیت برای ارزیابی Judas، توسط منسینیور والتر Brandmuller، که رئیس کمیته اسقفی علوم تاریخی است، رهبری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When challenged, it's quick to reassess, adjust, and try again.
[ترجمه گوگل]وقتی به چالش کشیده می‌شود، سریعاً دوباره ارزیابی می‌شود، تنظیم می‌شود و دوباره امتحان می‌شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که به چالش کشیده می شوند، شروع مجدد، اصلاح، و دوباره امتحان کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other big banks also may need to reassess their CDO holdingslight of Merrill's sale.
[ترجمه گوگل]سایر بانک‌های بزرگ نیز ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد دارایی‌های CDO خود از فروش مریل داشته باشند
[ترجمه ترگمان]سایر بانک های بزرگ نیز ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد holdingslight holdingslight از فروش مریل داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reevaluate, estimate again, appraise again
if you reassess something, you consider it and decide whether it still has the same value or importance as you thought previously.

پیشنهاد کاربران

از نو ارزیابی کردن. مورد ارزیابی مجدد قرار دادن. بازنگری کردن
مثال:
I ask you to reassess your behavior.
من از تو می خواهم که رفتارت رو مورد ارزیابی مجدد قرار بدهی.
ترجمه دیگر که شاید جایی بسته به زمینه متن به درد بخوره، معادل rethink : بازاندیشی
دوباره ارزیابی کردن
ارزشیابی دوباره کردن
ارزیابی مجدد

بپرس