reassert

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of assert.

جمله های نمونه

1. The Prime Minister aimed to reassert his authority.
[ترجمه محمد زرین] نخست وزیر قصد داشت قدرت خود را افزایش دهد.
|
[ترجمه گوگل]نخست وزیر قصد داشت تا قدرت خود را مجدداً تثبیت کند
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر قصد دارد قدرت خود را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He used the opportunity to reassert his position on energy policy.
[ترجمه گوگل]او از این فرصت استفاده کرد تا موضع خود را در مورد سیاست انرژی تثبیت کند
[ترجمه ترگمان]او از این فرصت استفاده کرد تا موقعیت خود را در سیاست انرژی تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His sense of humour was beginning to reassert itself.
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی او شروع به تثبیت مجدد خود کرده بود
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی او شروع به باز شدن از خودش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She found it necessary to reassert her position.
[ترجمه گوگل]او لازم دید که موضع خود را مجدداً تأیید کند
[ترجمه ترگمان]لازم بود که دوباره از وضع خود باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wondered, naturally, how and when reality would reassert itself.
[ترجمه گوگل]من به طور طبیعی فکر می‌کردم که چگونه و چه زمانی واقعیت دوباره خود را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با خودم فکر کردم، طبیعتا، چگونه و زمانی که واقعیت باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was clearly time for true Protestantism to reassert itself and win allegiances.
[ترجمه گوگل]آشکارا زمان آن فرا رسیده بود که پروتستانتیسم واقعی دوباره خود را نشان دهد و بیعت کند
[ترجمه ترگمان]به وضوح زمان آن رسیده بود که آیین پروتستان راستین بتواند بر خود مسلط شود و وفاداری او را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We need first to reassert our strong continuing interest in the area.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید علاقه مستمر خود به این منطقه را مجدداً ابراز کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به اولین بار نیاز داریم که علاقه شدید خود را به این منطقه افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Governments will reassert their control over corporations when people reassert their control over governments.
[ترجمه گوگل]زمانی که مردم کنترل خود را بر دولت ها مجدداً تثبیت کنند، دولت ها مجدداً کنترل خود را بر شرکت ها اعمال می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم دوباره کنترل خود را بر دولت ها نشان می دهند دولت ها مجددا کنترل خود را بر شرکت ها باز خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The battered Premier was today desperately trying to reassert his authority after Mr Lamont's devastating attack.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر کتک خورده امروز ناامیدانه در تلاش بود تا پس از حمله ویرانگر آقای لامونت، قدرت خود را مجدداً حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر خرد شده امروز نومیدانه تلاش کرد تا بعد از حمله ویران کننده آقای لامونت قدرت خود را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Labour must reassert the ideological strength and popular appeal of the values and ideals of democratic socialism.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر باید قدرت ایدئولوژیک و جذابیت مردمی ارزش ها و آرمان های سوسیالیسم دموکراتیک را دوباره تأیید کند
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر باید قدرت ایدئولوژیک و جاذبه عمومی ارزش ها و آرمان های سوسیالیسم دموکراتیک را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. James sought to reassert the divine right of kings, and Parliament combined against him.
[ترجمه گوگل]جیمز به دنبال احقاق حق الهی پادشاهان بود و پارلمان علیه او گرد هم آمد
[ترجمه ترگمان]جیمز درصدد برآمد که حق الاهی پادشاهان را تقویت کند، و پارلمنت علیه او تشکیل جلسه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To strengthen protection, we must reassert the centrality of international humanitarian and human rights law.
[ترجمه گوگل]برای تقویت حمایت، ما باید بر محوریت حقوق بین‌المللی بشردوستانه و حقوق بشر تاکید کنیم
[ترجمه ترگمان]برای تقویت حمایت باید بر مرکزیت قانون حقوق بشر و حقوق بشر تاکید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We wish to reassert the picture plane.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم صفحه تصویر را مجدداً تأیید کنیم
[ترجمه ترگمان]ما آرزو داریم که با هواپیما رو به رو شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But he cautions against excessive moves to reassert government involvement in the economy.
[ترجمه گوگل]اما او نسبت به اقدامات بیش از حد برای تقویت مجدد دخالت دولت در اقتصاد هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]اما او در مقابل تلاش های افراطی برای افزایش دخالت دولت در اقتصاد هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We expect the major uptrend to reassert itself and catch a breakout in its direction.
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که روند صعودی اصلی مجدداً خود را تثبیت کند و در جهت خود شکست بخورد
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که uptrend اصلی دوباره برقرار شود و شکست در مسیر خود را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• claim again, state again, redeclare
if you reassert a claim or demand, you make it again firmly and forcefully.
if you reassert your power, authority, or other qualities, you make it clear that you have them again.
if you reassert yourself, you speak and act in a forceful way so that people pay attention to you and your opinions again.
if an idea or habit reasserts itself, it becomes noticeable again.

پیشنهاد کاربران

توان خود را دوباره باز یافتن
to do something to show that you still have power
کاری انجام دهید که نشان دهید هنوز قدرت دارید
The country's warlords reasserted their control
It is time for Congress to reassert its authority on the issue
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/reassert
دوباره حضور داشتن، دوباره توان یافتن
دوباره ارزیابی می شود. دوباره اثبات می شود

توان دوباره یافتن
دوباره صحه گذاشتن، دوباره تاکید کردن
خود نمایی، خود نمودى

بپرس