reasonless

/ˈriːzənləs//ˈriːzənləs/

معنی: بی دلیل
معانی دیگر: فاقد قوه ی استدلال، بی عقل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: without reason; senseless.

(2) تعریف: lacking the ability to reason.

جمله های نمونه

1. Analysed reasonless applications about nowaday design way of fan coil plus fresh air system and reasonable disposing methods are recommended based on them.
[ترجمه گوگل]تحلیل کاربردهای بی دلیل در مورد روش طراحی امروزی فن کویل به اضافه سیستم هوای تازه و روش های معقول دفع بر اساس آنها توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]کاربردهای reasonless reasonless در مورد روش طراحی coil به اضافه سیستم هوای تازه و روش های دفع منطقی براساس آن ها توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The innovation to the whole reasonless processes settled the massive base to the putting the blast furnace into production successfully.
[ترجمه گوگل]نوآوری در کل فرآیندهای بی دلیل، پایه عظیمی را برای راه اندازی موفقیت آمیز کوره بلند ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]نوآوری در کل فرآیندهای reasonless پایه گسترده را برای قرار دادن کوره انفجار در تولید با موفقیت انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would be reasonless if the fact is denied.
[ترجمه گوگل]اگر واقعیت انکار شود بی دلیل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر حقیقت انکار شود، reasonless خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I just use this form. Actually, overloading is reasonless, let alone you cannot figure out what's inside.
[ترجمه گوگل]من فقط از این فرم استفاده میکنم در واقع، بارگذاری بیش از حد بی دلیل است، چه رسد به اینکه شما نمی توانید بفهمید داخل آن چیست
[ترجمه ترگمان] از این فرم استفاده می کنم در واقع، هر چه سبک تر حرکت می کند، به تنهایی اجازه می دهد که تو چیزی را که درونش است کشف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't be sorry for the reasonless fault.
[ترجمه گوگل]برای تقصیر بی دلیل متاسف نباش
[ترجمه ترگمان]به خاطر اشتباه reasonless متاسف نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results The reasonless drug use is the main cause of Benzylpenicillin's side effects.
[ترجمه گوگل]نتایج مصرف بی دلیل دارو علت اصلی عوارض بنزیل پنی سیلین است
[ترجمه ترگمان]نتایج استفاده از مواد مخدر reasonless علت اصلی اثرات جانبی Benzylpenicillin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Yincheng Story" is based on the consciousness of individual life, reflecting the cruelty and anti-humanity of the reasonless history.
[ترجمه گوگل]"داستان Yincheng" بر اساس آگاهی از زندگی فردی است که بازتاب ظلم و ضد بشریت از تاریخ بی دلیل است
[ترجمه ترگمان]داستان Yincheng \" براساس آگاهی از زندگی فردی است که منعکس کننده بی رحمی و anti تاریخ reasonless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From her previous deed, we know she is a little reasonless and pute, To bury this scandal, she chose to keep silent and bear this sorrow alone.
[ترجمه گوگل]از عمل قبلی اش می دانیم که او کمی بی دلیل و متعصب است، برای دفن این رسوایی، سکوت را برگزید و این غم را به تنهایی تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که او یک little و pute است تا این رسوایی را به خاک بسپاریم، او تصمیم گرفت که ساکت بماند و این اندوه را به تنهایی تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So every elderships don't worry about me, I would not be reasonless .
[ترجمه گوگل]پس هر بزرگتری نگران من نباش، من بی دلیل نخواهم بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال، هر elderships نگران من نباش، من reasonless نخواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now there are many problems on the cultivating mode of professional marketing talents, such as single cultivating force, reasonless teaching system and method.
[ترجمه گوگل]اکنون مشکلات زیادی در نحوه پرورش استعدادهای بازاریابی حرفه ای وجود دارد، مانند نیروی پرورشی واحد، سیستم و روش تدریس بی دلیل
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مشکلات زیادی در مورد استفاده از استعدادهای بازاریابی حرفه ای، از جمله ایجاد نیروی cultivating، سیستم تدریس reasonless وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maybe that's because we are all grown, lack of the thought of pure, reasonless romantic sence.
[ترجمه گوگل]شاید به این دلیل است که همه ما بزرگ شده ایم، فقدان فکر یک حس عاشقانه خالص و بی دلیل
[ترجمه ترگمان]شاید به خاطر این است که همه ما رشد کرده ایم، فقدان فکر پاک و پاک و رمانتیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The special situation made it easily understood that demonstrating capitalist system reasonable and communist system reasonless was basic content of liberalism.
[ترجمه گوگل]موقعیت خاص باعث شد که به راحتی بفهمیم که نشان دادن نظام سرمایه داری معقول و نظام کمونیستی بی دلیل محتوای اساسی لیبرالیسم است
[ترجمه ترگمان]موقعیت ویژه ای که به راحتی قابل درک بود این بود که نشان دادن سیستم سرمایه داری منطقی و کمونیستی، محتوای ابتدایی لیبرالیسم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Agricultural product supply and marketing chain does not cooperate in the play chess state that caused inside system reasonless behavior of participant and feedback mistake of message understand.
[ترجمه گوگل]زنجیره تامین و بازاریابی محصولات کشاورزی در حالت بازی شطرنج همکاری نمی کند که باعث می شود درون سیستم رفتار بی دلیل شرکت کننده و اشتباه بازخورد پیام درک شود
[ترجمه ترگمان]عرضه محصول کشاورزی و زنجیره بازاریابی در وضعیت شطرنج بازی که منجر به رفتار reasonless رفتار شرکت کنندگان و اشتباه بازخورد پیام می شود، هم کاری نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the sexual relation, people broke the durance for individual temperament owing to sociality and ethics in cultural tradition, pursuing the reasonless emotion and desire.
[ترجمه گوگل]در رابطه جنسی، افراد به دلیل اجتماعی بودن و اخلاق در سنت فرهنگی، با تعقیب عواطف و میل بی دلیل، دوام خلق و خوی فردی را شکستند
[ترجمه ترگمان]در رابطه جنسی، مردم the را به خاطر خلق و خوی فردی به خاطر اصول اخلاقی و اخلاق در سنت فرهنگی شکستند و احساس و میل reasonless را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی دلیل (صفت)
unreasonable, uncaused, reasonless

انگلیسی به انگلیسی

• baseless, unjustified, causeless; not based on reason, illogical

پیشنهاد کاربران

بپرس