1. The centre of pressure moves rearward and the aeroplane becomes unbalanced.
[ترجمه گوگل]مرکز فشار به سمت عقب حرکت می کند و هواپیما نامتعادل می شود
[ترجمه ترگمان]مرکز فشارها عقب می نشیند و هواپیما نامتعادل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The evidence that some dinosaurs had larger, rearward tracts comes from the structure of the abdominal rib-cage.
[ترجمه گوگل]شواهدی مبنی بر اینکه برخی از دایناسورها دارای مجاری بزرگتر و به سمت عقب بودند، از ساختار قفسه سینه شکم ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]شواهدی مبنی بر این که تعدادی از دایناسورها بزرگ تر از آن هستند که از ساختمان قفسه سینه قفسه سینه بیرون می ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In addition, the rear suspension allows longitudinal rearward wheel travel in order to reduce tyre thump on poor road surfaces.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیستم تعلیق عقب امکان حرکت طولی چرخهای عقب را به منظور کاهش ضربه تایر در سطوح جادهای ضعیف فراهم میکند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تعلیق عقب باعث می شود که چرخ عقب چرخ به منظور کاهش ضربات لاستیک بر روی سطوح جاده فقیر حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Quantities of leg and headroom are generous, rearward seat travel in particular, and all-round vision is terrific.
[ترجمه گوگل]مقدار فضای پا و سر سخاوتمندانه است، مخصوصاً حرکت صندلی به عقب و دید همه جانبه فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از پا و headroom سخاوتمندانه هستند و به طور خاص حرکت می کنند و دید همه دور و دور فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The guard signals to the rearward backside observer as he passes.
[ترجمه گوگل]نگهبان هنگام عبور به ناظر عقبی علامت می دهد
[ترجمه ترگمان]نگهبان هنگام عبور از پشت ناظر به پشت سر اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He Wrked the handle, brought the bolt rearward, then drove it forward jerking the handle down.
[ترجمه گوگل]دستگیره را تکان داد، پیچ را به سمت عقب آورد، سپس آن را به سمت جلو برد و دسته را به سمت پایین تکان داد
[ترجمه ترگمان]دستگیره را گرفت و گلوله را عقب کشید، سپس آن را به جلو راند تا دستگیره را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Abnormal rearward curvature of the spine, resulting in protuberance of the upper back ; hunchback.
[ترجمه گوگل]انحنای غیرطبیعی ستون فقرات به سمت عقب که منجر به برآمدگی قسمت بالایی پشت می شود گوژپشت
[ترجمه ترگمان]انحنای غیر عادی ستون فقرات، منجر به protuberance پشتش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rein back is a rearward diagonal movement a two - beat rhythm but without a moment of suspension.
[ترجمه گوگل]Rein back یک حرکت مورب به سمت عقب با ریتم دو ضربی است اما بدون یک لحظه تعلیق
[ترجمه ترگمان]پشت (عقب)یک حرکت مورب دو ضرب است، اما بدون لحظه ای تعلیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Come in the rearward of a conquered woe.
10. She looked rearward out the window of the car.
[ترجمه گوگل]از پنجره ماشین به عقب نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]از پنجره اتومبیل به عقب نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wind tunnel tests of bound sub missiles ejected rearward into the base flow field are introduced.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای تونل باد موشکهای فرعی محدود شده به سمت عقب به میدان جریان پایه معرفی شدهاند
[ترجمه ترگمان]تست های تونل باد از sub که به عقب پرتاب می شوند در میدان جریان اصلی معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Move the seat to its fully rearward position, if possible.
[ترجمه گوگل]در صورت امکان صندلی را به حالت کاملاً عقب حرکت دهید
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان جایگاه خود را به عقب و عقب خود حرکت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Force the seal onto door flangContinue rearward until it is seated on flange.
[ترجمه گوگل]مهر و موم را به فشار روی فلنج درب فشار دهید تا زمانی که روی فلنج قرار گیرد به سمت عقب ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]درها را به عقب قفل کنید تا آن که روی flange نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Move glass carriage to vent position and remove rearward adjustment bolt from adjustment bracket.
[ترجمه گوگل]کالسکه شیشه ای را به موقعیت دریچه هوا ببرید و پیچ تنظیم عقب را از براکت تنظیم بردارید
[ترجمه ترگمان]با یک کالسکه شیشه ای به سمت محل خالی حرکت کنید و در عقب پیچ را از adjustment کنار بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید