rearrange

/ˌriəˈreɪndʒ//ˌriːəˈreɪndʒ/

دوباره ترتیب دادن، دوباره مرتب کردن، تغییر سازمان دادن، نوآرایی کردن، بازاراستن، بازچیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rearranges, rearranging, rearranged
مشتقات: rearrangement (n.)
(1) تعریف: to arrange in a different fashion.

(2) تعریف: to arrange again following a disruption.

جمله های نمونه

1. If I could rearrange the alphabet,I'd put Y and I together.
[ترجمه گوگل]اگر می‌توانستم الفبا را دوباره مرتب کنم، Y و I را کنار هم قرار می‌دادم
[ترجمه ترگمان]اگر می توانستم الفبا را دوباره شروع کنم، من و تو با هم بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You may cancel or rearrange the appointment.
[ترجمه گوگل]می توانید قرار ملاقات را لغو یا تنظیم مجدد کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است قرارها را لغو کرده یا بازآرایی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rearrange the letters to form a new word.
[ترجمه گوگل]حروف را دوباره مرتب کنید تا یک کلمه جدید تشکیل شود
[ترجمه ترگمان]نامه را بنویس تا یک کلمه جدید به زبان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My secretary will phone to rearrange the appointment.
[ترجمه گوگل]منشی من زنگ می زند تا قرار ملاقات را دوباره تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]منشی من تلفن خواهد کرد تا قرار ملاقات را مرتب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's rearrange the match for next Saturday.
[ترجمه گوگل]بیایید مسابقه را برای شنبه آینده تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید مسابقه را برای شنبه آینده بازآرایی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think you might could rearrange that many people.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما می توانید تعداد زیادی از افراد را دوباره تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو می تونی افراد زیادی رو دوباره جمع و جور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can rearrange Gary Oldman's hair into an exact replica of yours.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم موهای گری اولدمن را به یک کپی دقیق از شما تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم موهای گری Oldman رو درست کنیم تو یه کپی دقیق از مال تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you rearrange your time, you rearrange your priorities.
[ترجمه گوگل]اگر زمان خود را مجدداً تنظیم کنید، اولویت های خود را مجدداً تنظیم می کنید
[ترجمه ترگمان]اگر زمان خود را بازآرایی می کنید، اولویت های خود را بازآرایی می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can we rearrange your appointment for next Thursday?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم قرار ملاقات شما را برای پنجشنبه آینده تنظیم کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانیم قرار ملاقات شما را برای پنجشنبه آینده برنامه ریزی کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nanomachines could rearrange the atoms in a handful of dirt and produce bread or any other food.
[ترجمه گوگل]نانوماشین‌ها می‌توانند اتم‌ها را در یک مشت خاک مرتب کنند و نان یا هر غذای دیگری تولید کنند
[ترجمه ترگمان]Nanomachines می تواند اتم های یک مشت خاک را بازآرایی کرده و نان و یا هر غذای دیگری را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I decided to rearrange it by main topics and then subheadings.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم آن را بر اساس موضوعات اصلی و سپس زیرعنوان ها مرتب کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم که این موضوع را با موضوعات اصلی عوض کنم و بعد subheadings کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their advice: Rearrange what you have. Donate items to charity.
[ترجمه گوگل]توصیه آنها: آنچه را که دارید دوباره مرتب کنید اقلام را به امور خیریه اهدا کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه آن ها این است: آنچه را که دارید انجام دهید اقلام مورد نیاز را به خیریه اهدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Otherwise that consumer could rearrange purchases out of a given income to make himself or herself better off.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، مصرف‌کننده می‌تواند خریدهای خود را از یک درآمد معین مجدداً ترتیب دهد تا وضعیت خود را بهتر کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، مصرف کننده می تواند خریده ای خود را از یک درآمد خاص باز کند تا خود و یا خود را بهتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are living through a transformation that will rearrange the politics and economics of the coming century. . . .
[ترجمه گوگل]ما از طریق دگرگونی زندگی می کنیم که سیاست و اقتصاد قرن آینده را بازآرایی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ما از طریق تحولی که سیاست و اقتصاد قرن آینده را دوباره بازآرایی می کند، زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تغییر دادن

انگلیسی به انگلیسی

• arrange anew, reorganize, put in order again
if you rearrange something, you organize or arrange it in a different way.

پیشنهاد کاربران

تجدید نظر
پارسی/آلمانی/انگلیسی
بازآراییدن ( بازآراستن، بازآرایی کردن ) / rearrange / umordnen، umstellen
پارسی/آلمانی/انگلیسی
بازآرایی ( بازآرایش ) / rearrangement / Umordnung، Umstellung
نو آرایی کردن چیزی
To arrange differently
To arrange again
تغییر در چیدمان چیزی دادن
چیدمان چیزی تغییر دادن/عوض کردن
دوباره چیدن
متفاوت چیدن
Those creatures were anle to control matter and to rearrange molecules in whatever shape was desired.
...
[مشاهده متن کامل]

Star Trek TOS
جور دیگه ای قرار دادن

تغییر یافتن
تغییر ساختمانی یافتن
بازنگری بازآرایی
بازآرایی، بازچینی
دوباره تنظیم کردن
دوباره مرتب کردن یا باز آراستن

بپرس