rearmost

/ˈrɪəmoʊst//ˈrɪəməʊst/

در آخرین بخش (صف یا قطار و غیره)، عقب ترین، دورترین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: farthest to the back or end; last.
مشابه: last

جمله های نمونه

1. Rear sons for help in old age; and store up grains against famine.
[ترجمه گوگل]پسران پشتی برای کمک در دوران پیری؛ و غلات را در برابر قحطی ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]پسران عقب عقب برای کمک به پیری، و غلات خود را در برابر قحطی انبار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Barriers between nations are reared by slow and infrequent communication.
[ترجمه گوگل]موانع بین کشورها با ارتباطات کند و نادر ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]موانع بین کشورها با ارتباطات کند و کم بزرگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We attacked the enemy from the rear.
[ترجمه گوگل]ما از پشت به دشمن حمله کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از پشت به دشمن حمله کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An automobile moves when the motor is geared to the rear wheels.
[ترجمه گوگل]یک خودرو زمانی حرکت می کند که موتور به چرخ های عقب متصل شود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل وقتی حرکت می کند که موتور به چرخ های عقب متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was born in Fort Worth but we moved around a lot and I was reared in east Texas.
[ترجمه گوگل]من در فورت ورث به دنیا آمدم اما خیلی جابجا شدیم و در شرق تگزاس بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان]من در فورت ورث به دنیا آمدم، اما خیلی دور شدیم و من در شرق تگزاس بزرگ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She cast a quick look in the rear mirror.
[ترجمه گوگل]نگاهی سریع به آینه عقب انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاهی سریع در آینه عقب انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He rears all kinds of birds.
[ترجمه گوگل]او انواع پرندگان را پرورش می دهد
[ترجمه ترگمان]او همه نوع پرنده ها را بزرگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hotel overlooks the river to the rear.
[ترجمه گوگل]هتل از سمت عقب مشرف به رودخانه است
[ترجمه ترگمان]هتل مشرف به رودخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are toilets at both front and rear of the plane.
[ترجمه گوگل]هم در جلو و هم در عقب هواپیما توالت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در قسمت جلو و عقب هواپیما توالت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Three drummers brought up the rear .
[ترجمه گوگل]سه درامر عقب را بالا آوردند
[ترجمه ترگمان]سه نفر طبل زن از پشت سرشان را بلند کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The great majority of barn owls are reared in captivity. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]اکثریت جغدهای انباری در اسارت پرورش می یابند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]بیشتر جغدهای barn در قفس پرورش می یابند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The horse suddenly reared up and threw me off.
[ترجمه گوگل]اسب ناگهان بزرگ شد و مرا پرت کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان اسب بلند شد و مرا از خود دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thief must have entered by the rear door.
[ترجمه گوگل]دزد باید از در عقب وارد شده باشد
[ترجمه ترگمان]دزد باید از در عقبی وارد شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The car slid sideways, its rear wheels spinning .
[ترجمه گوگل]ماشین به پهلو لیز خورد، چرخ‌های عقبش می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از پهلو به حرکت درآمد و چرخ های عقب ماشین چرخیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The socket for the printer cable is located at the rear of the computer.
[ترجمه گوگل]سوکت کابل چاپگر در پشت کامپیوتر قرار دارد
[ترجمه ترگمان]سوکت برای کابل چاپگر در پشت کامپیوتر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• located furthest in back, furthest to the rear
the rearmost thing in a line is the one that is nearest to the back of the line.

پیشنهاد کاربران

بپرس