rearmament

/riˈɑːrməmənt//riːˈɑːməmənt/

معنی: تجدید تسلیحات
معانی دیگر: تجدید تسلیحات

جمله های نمونه

1. Too much spending on rearmament would place an insupportable burden on the nation'sproductive capacity.
[ترجمه گوگل]هزینه های بیش از حد برای تسلیح مجدد، بار غیرقابل تحملی را بر ظرفیت تولید کشور وارد می کند
[ترجمه ترگمان]خرج کردن در rearmament غیرقابل تحمل بود و بار سنگینی را بر دوش ملت می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Certainly the Bevanites could claim that rearmament was imposing too great a strain on the economy.
[ترجمه گوگل]مطمئناً بوانیت ها می توانستند ادعا کنند که تسلیح مجدد فشار زیادی بر اقتصاد وارد می کند
[ترجمه ترگمان]مسلما the می توانست ادعا کند که rearmament فشار زیادی بر اقتصاد تحمیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rearmament was the dominant issue, at least within the Conservative Party.
[ترجمه گوگل]تسلیح مجدد موضوع غالب، حداقل در حزب محافظه کار بود
[ترجمه ترگمان]rearmament موضوع اصلی بود، حداقل در حزب محافظه کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the Labour Party the supporters of rearmament - Dalton and Bevin - were forced to work behind the scenes.
[ترجمه گوگل]در حزب کارگر، حامیان تسلیح مجدد - دالتون و بیوین - مجبور شدند در پشت صحنه کار کنند
[ترجمه ترگمان]در حزب کارگر، حامیان rearmament - دالتون و bevin مجبور شدند پشت صحنه کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He also wants a "large-scale rearmament" of the Army and Navy beginning in 20
[ترجمه گوگل]او همچنین خواهان "تسلیح مجدد در مقیاس بزرگ" ارتش و نیروی دریایی است که از سال 20 آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]او همچنین خواستار \"rearmament مقیاس بزرگ\" ارتش و نیروی دریایی در ۲۰ سال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, it tacitly approved Germany rearmament. Moreover, America sent Fuller to Germany as well as advocated Welles Plan.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به طور ضمنی تسلیح مجدد آلمان را تایید کرد علاوه بر این، آمریکا فولر را به آلمان فرستاد و همچنین از طرح ولز حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به طور ضمنی آلمان rearmament را تایید می کند علاوه بر این، آمریکا فولر را به آلمان و همچنین از برنامه ولس فرستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Follow-through on rearmament, nuclear and otherwise, would work against Russia's economic and strategic interests.
[ترجمه گوگل]تداوم تسلیح مجدد، هسته ای و غیره، بر خلاف منافع اقتصادی و استراتژیک روسیه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]پی گیری، هسته ای و در غیر این صورت، بر علیه منافع اقتصادی و استراتژیک روسیه کار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He opposed the rearmament of Japan after world war ii.
[ترجمه گوگل]او پس از جنگ جهانی دوم با تسلیح مجدد ژاپن مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]او پس از جنگ جهانی دوم با the ژاپن مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having accepted air rearmament against Germany, the Treasury refused to fund naval rearmament against Japan at the same time .
[ترجمه گوگل]با پذیرش تسلیحات هوایی علیه آلمان، وزارت خزانه داری در همان زمان از تامین بودجه تسلیحات دریایی علیه ژاپن خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، وزارت خزانه داری، پس از پذیرش تحریم های هوایی علیه آلمان، از تامین بودجه نیروی دریایی علیه ژاپن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, the Federal Republic was given rearmament by America's support.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، جمهوری فدرال با حمایت آمریکا دوباره تسلیح شد
[ترجمه ترگمان]دوم، حمایت آمریکا از جمهوری فدرال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some governments opt to fund rearmament at the expense of developing science, " he told SciDev. Net.
[ترجمه گوگل]او به SciDev Net گفت: برخی از دولت‌ها به بهای توسعه علم بودجه تسلیح مجدد را تأمین می‌کنند
[ترجمه ترگمان]او به SciDev گفت: \" برخی دولت ها انتخاب می کنند که سرمایه گذاران را به قیمت توسعه علم تامین کنند \" خالص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most peace activists remained united by their continuing opposition to rearmament, if by little else.
[ترجمه گوگل]اکثر فعالان صلح با مخالفت مداوم خود با تسلیح مجدد، اگر اندک بود، متحد باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]اغلب فعالان صلح با ادامه مخالفت خود با rearmament در صورتی متحد باقی ماندند که در صورت کمی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is true that some opponents of the Government saw rearmament as the main issue - notably Churchill.
[ترجمه گوگل]درست است که برخی از مخالفان دولت، به ویژه چرچیل، تسلیح مجدد را مسئله اصلی می دانستند
[ترجمه ترگمان]درست است که برخی از مخالفان دولت rearmament را مساله اصلی به ویژه چرچیل می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a result the Edinburgh Conference of 1936 passed resolutions leaving the Labour Party supporting collective security but opposing rearmament.
[ترجمه گوگل]در نتیجه کنفرانس ادینبورگ در سال 1936 قطعنامه هایی را تصویب کرد که حزب کارگر را از امنیت جمعی حمایت کرد اما با تسلیح مجدد مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کنفرانس ادینبورگ از سوی حزب کارگر در حمایت از امنیت جمعی و مخالفت با rearmament ها به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید تسلیحات (اسم)
rearmament

انگلیسی به انگلیسی

• process of arming again, process of re-equipping with weapons
rearmament is the process of building up a new stock of military weapons.

پیشنهاد کاربران

بپرس