reappraise

/ˌriəˈpreɪz//ˌriəˈpreɪz/

دوباره ارزیابی کردن، دوباره مورد ملاحظه قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reappraises, reappraising, reappraised
مشتقات: reappraisal (n.)
• : تعریف: to make a second or fresh assessment of; reconsider, reevaluate, or rethink.
مشابه: review

جمله های نمونه

1. People began to reappraise their values.
[ترجمه علی] مردم شروع به بازیابی ارزشهای خود کردند.
|
[ترجمه گوگل]مردم شروع به ارزیابی مجدد ارزش های خود کردند
[ترجمه ترگمان]مردم شروع به reappraise کردن مقادیر خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It made me reappraise my attitudes to oppression and the politics of domination and subordination.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که نگرش خود را نسبت به ظلم و ستم و سیاست سلطه و تبعیت دوباره ارزیابی کنم
[ترجمه ترگمان]این باعث شد که من نگرش های مرا نسبت به ظلم و ستم و تبعیت از آن سرکوب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Marketing management must continually reappraise its channels of distribution in an attempt to effect cost savings.
[ترجمه گوگل]مدیریت بازاریابی باید به طور مستمر کانال های توزیع خود را در تلاش برای کاهش هزینه ها ارزیابی مجدد کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت بازاریابی باید به طور مستمر از کانال های توزیع خود در تلاش برای تاثیرگذاری بر صرفه جویی در هزینه ها استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The athletes request that the judges reappraise them.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران درخواست می کنند که داوران آنها را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران درخواست کردند که داوران آن ها را اخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We must take care to reappraise the historical data we use to estimate the regression equation.
[ترجمه گوگل]ما باید مراقب باشیم که داده های تاریخی را که برای تخمین معادله رگرسیون استفاده می کنیم، دوباره ارزیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید مراقب داده های تاریخی باشیم که از آن برای تخمین معادله رگرسیون استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This research will help people to reappraise the smoke fatalness.
[ترجمه گوگل]این تحقیق به افراد کمک می کند تا میزان کشندگی ناشی از دود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]این تحقیق به مردم کمک می کند تا دود سیگار را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the name of humanity I ask the government to reappraise this important issue.
[ترجمه گوگل]به نام انسانیت از دولت می خواهم که این موضوع مهم را دوباره ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]من به نام انسانیت از دولت می خواهم که این مساله مهم را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It did not persuade them to abandon the war but it did force them to reappraise their strategy.
[ترجمه گوگل]آنها را متقاعد نکرد که جنگ را رها کنند، اما آنها را مجبور به ارزیابی مجدد استراتژی خود کرد
[ترجمه ترگمان]این کشور آن ها را متقاعد نکرد که جنگ را رها کنند، اما آن ها را وادار به اجرای استراتژی خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The courses give teachers of adults an opportunity to reappraise the theory and practice of continuing education.
[ترجمه گوگل]این دوره ها به معلمان بزرگسال فرصتی می دهد تا تئوری و عمل آموزش مداوم را ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]این دوره ها به معلمان افراد بالغ فرصت می دهند تا تئوری و عمل ادامه تحصیل را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For some of these people the time is past when they could reappraise their stance.
[ترجمه گوگل]برای برخی از این افراد، زمانی گذشته است که می توانند موضع خود را دوباره ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]برای برخی از این افراد زمان گذشته است که آن ها می توانند موضع خود را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At last, collect the performance of the EPS, analyze the data reappraise the EPS ICM.
[ترجمه گوگل]در نهایت، عملکرد EPS را جمع آوری کنید، داده ها را تجزیه و تحلیل کنید و EPS ICM را مجددا ارزیابی کنید
[ترجمه ترگمان]سرانجام، عملکرد EPS را جمع آوری، تجزیه و تحلیل داده های ICM را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is the inevitable outcome that complies with new natural view to reappraise natural value.
[ترجمه گوگل]این نتیجه اجتناب ناپذیر است که با دیدگاه طبیعی جدید برای ارزیابی مجدد ارزش طبیعی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]این نتیجه غیرقابل اجتناب است که با دیدگاه طبیعی جدید به ارزش طبیعی reappraise مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reevaluate, estimate again, reassess
if you reappraise something such as an idea, you carefully consider it in order to decide whether to change what you think about it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس