reappoint

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of appoint.

جمله های نمونه

1. After the trial he was reappointed treasurer.
[ترجمه گوگل]پس از محاکمه او دوباره به عنوان خزانه دار منصوب شد
[ترجمه ترگمان]بعد از محاکمه، او خزانه دار کل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dini could resign and still be reappointed as the head of a new government.
[ترجمه گوگل]دینی می تواند استعفا دهد و همچنان به عنوان رئیس دولت جدید منصوب شود
[ترجمه ترگمان]Dini می تواند استعفا دهد و باز هم به عنوان رئیس دولت جدید منصوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can a new school board refuse to reappoint a teacher because of his or her association with former board members?
[ترجمه گوگل]آیا هیئت مدیره جدید مدرسه می تواند از انتصاب مجدد معلم به دلیل ارتباط او با اعضای سابق هیئت مدیره امتناع کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک هیات مدیره جدید می تواند به دلیل ارتباط او با اعضای سابق هیات مدیره، از پذیرش یک معلم سر باز زند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was reappointed in November when Parliament regained control.
[ترجمه گوگل]او در نوامبر و زمانی که پارلمان کنترل را دوباره به دست گرفت، دوباره منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او در ماه نوامبر که پارلمان کنترل خود را به دست گرفت دوباره منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To re-appoint the Auditors and to authorise the Directors to fix their remuneration.
[ترجمه گوگل]انتصاب مجدد بازرسان و اجازه دادن به مدیران برای تعیین حق الزحمه آنها
[ترجمه ترگمان]انتصاب مجدد حسابرسان و دادن اجازه دادن به مدیران برای تعمیر remuneration
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If not re-appointed at such annual general meeting he shall vacate office at the conclusion thereof.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم انتصاب مجدد در چنین مجمع عمومی سالانه، پس از پایان آن، سمت خود را تخلیه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگر در این نشست عمومی سالیانه منصوب نشود، باید در پایان آن دفتر را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No person shall be appointed or re-appointed or act as a Director unless he is a solicitor or a registered foreign lawyer.
[ترجمه گوگل]هیچ شخصی نمی تواند منصوب یا مجدداً منصوب شود یا به عنوان مدیر فعالیت کند مگر اینکه وکیل یا وکیل خارجی ثبت شده باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید به عنوان مدیر منصوب یا منصوب شود مگر اینکه یک وکیل یا یک وکیل خارجی ثبت شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To re-appoint the auditors and authorise the Directors to fix their remuneration.
[ترجمه گوگل]انتصاب مجدد بازرسان و اجازه دادن به مدیران برای تعیین حق الزحمه آنها
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب مجدد حسابرسان و اجازه دادن به مدیران جهت تعیین حق الزحمه آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The National Executive Council resigned but was re-appointed on an interim basis pending the selection by Soglo of a transitional government.
[ترجمه گوگل]شورای اجرایی ملی استعفا داد اما در انتظار انتخاب سوگلو برای یک دولت انتقالی، مجدداً به صورت موقت منصوب شد
[ترجمه ترگمان]شورای اجرایی ملی استعفا داد اما براساس موقتی که توسط Soglo یک دولت انتقالی انتخاب شد دوباره منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A failure to reappoint Bernanke would only embolden the small-minded members of Congress who don't like what the Bernanke Fed has done, or the $700 billion TARP, or this year's stimulus bill.
[ترجمه گوگل]ناکامی در انتصاب مجدد برنانکی تنها اعضای کوچک فکر کنگره را که از کاری که فدرال رزرو برنانکی انجام داده، یا TARP 700 میلیارد دلاری یا لایحه محرک امسال را دوست ندارند، جسارت می کند
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت: \"عدم موفقیت وی تنها اعضای کنگره را جسورتر می کند و از آنچه که بانک مرکزی\" برنانک \" انجام داده است، یا به مبلغ ۷۰۰ میلیارد دلار، یا لایحه محرک آن در سال جاری، خودداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She says lawmakers should reject Jega's nomination, reappoint Iwu, and better educate the electorate.
[ترجمه گوگل]او می گوید که قانونگذاران باید نامزدی جگا را رد کنند، ایوو را دوباره منصوب کنند و رای دهندگان را بهتر آموزش دهند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که قانونگذاران باید نامزدی s، reappoint Iwu را رد کنند و به رای دهندگان بهتر آموزش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He said he expected Medvedev to reappoint Aliyev because he "suits both the federal center and the regional elites. "
[ترجمه گوگل]او گفت که انتظار دارد مدودف دوباره علی اف را منصوب کند زیرا او "هم برای مرکز فدرال و هم برای نخبگان منطقه مناسب است "
[ترجمه ترگمان]وی گفت که انتظار دارد که مدودف به reappoint علیف اعتراض کند؛ چرا که او \" برای مرکز فدرال و هم نخبگان منطقه ای مناسب است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Reagan did not reappoint Mr Volcker again, putting Alan Greenspan in charge of the Fed in 198
[ترجمه گوگل]آقای ریگان دوباره آقای ولکر را منصوب نکرد و آلن گرینسپن را در سال 198 مسئول فدرال رزرو کرد
[ترجمه ترگمان]آقای ریگان دوباره با آقای Volcker دیدار نکرد و آلن گرینسپن را مسئول of در سال ۱۹۸ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Obama will reappoint Bernanke for a second term as chairman of the Federal Reserve on Tuesday, a senior administration official said on Monday.
[ترجمه گوگل]یک مقام ارشد دولت روز دوشنبه گفت که اوباما روز سه شنبه بار دیگر برنانکه را برای دومین بار به عنوان رئیس فدرال رزرو منصوب خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به گفته یکی از مقامات ارشد دولت در روز دوشنبه، اوباما روز سه شنبه آینده خود را به عنوان رئیس بانک مرکزی رزرو خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• appoint again, renominate, designate again, reassign

پیشنهاد کاربران

دوباره منصوب شدن
دوباره تعیین شدن
the professor was reappointed as the head of the department

بپرس