realtor

/ˈriːəltər//ˈrɪəltə/

معنی: دلال معاملات ملکی
معانی دیگر: (امریکا) دلال معاملات ملکی که عضو انجمن ملی دلالان معاملات ملکی است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: trademark for a real estate agent who belongs to the National Association of Realtors.

(2) تعریف: (l.c.) any real estate agent.

جمله های نمونه

1. The fee charged by the realtor is directly proportional to the price of the property.
[ترجمه گوگل]هزینه ای که توسط مشاور املاک دریافت می شود با قیمت ملک نسبت مستقیم دارد
[ترجمه ترگمان]هزینه ارائه شده توسط دلال معاملات ملکی به طور مستقیم متناسب با قیمت ملک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I called the realtor, and he brought over a rich dentist from Philadelphia, and it was done.
[ترجمه گوگل]با مشاور املاک تماس گرفتم و او یک دندانپزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و تمام شد
[ترجمه ترگمان]من به دلال معاملات ملکی زنگ زدم و او یک دندان پزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و این کار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had a Realtor call one day who said he wanted to buy 100 statues.
[ترجمه گوگل]یک روز با مشاور املاک تماس گرفتیم که گفت می خواهد 100 مجسمه بخرد
[ترجمه ترگمان]یک روز ما یک تماس تلفنی داشتیم که گفت می خواهد ۱۰۰ مجسمه بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We contacted a realtor, Anne Sanford, and told her we wanted to live on a lake.
[ترجمه گوگل]ما با یک مشاور املاک به نام آن سنفورد تماس گرفتیم و به او گفتیم که می خواهیم در یک دریاچه زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با یه دلال معاملات املاک تماس گرفتیم و بهش گفتیم که میخوایم روی دریاچه زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An award-winning realtor in a fern-green suit.
[ترجمه گوگل]ملکی برنده جایزه در کت و شلوار سبز سرخس
[ترجمه ترگمان]یک دلال برنده جایزه در یک کت سبز fern
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. TANYA: But doesn't a realtor help with the contract?
[ترجمه گوگل]تانیا: اما آیا یک مشاور املاک در قرارداد کمک نمی کند؟
[ترجمه ترگمان]اما یک دلال معاملات ملکی به این قرارداد کمک نمی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So I went to a realtor. And I liked this area, the shopping street.
[ترجمه گوگل]بنابراین من به یک مسکن مراجعه کردم و من این منطقه، خیابان خرید را دوست داشتم
[ترجمه ترگمان] واسه همین رفتم به یه دلال مسکن و من این منطقه رو دوست داشتم خیابون خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The realtor said another couple made an offer.
[ترجمه گوگل]مشاور املاک گفت که زوج دیگری پیشنهاد دادند
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات املاک گفت که یه زوج دیگه پیشنهاد دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Realtor Bob Biller has lived here his entire 69 years.
[ترجمه گوگل]مسکن باب بیلر تمام 69 سال خود را در اینجا زندگی کرده است
[ترجمه ترگمان]\"باب باب Biller\" (Realtor باب Biller)در تمام ۶۹ سال عمر خود زندگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. “I told the Realtor, ‘Don't put us in a predominantly white or black neighborhood,’ ” Mrs. Peeples recalled. “And sure enough, we have a biracial kid next door. ”
[ترجمه گوگل]خانم پیپلز به خاطر می‌آورد: «به مشاور املاک گفتم: «ما را در محله‌ای که عمدتاً سفیدپوست یا سیاه‌پوست است قرار ندهید» "و مطمئناً، ما یک بچه دو نژادی همسایه داریم ”
[ترجمه ترگمان]خانم Peeples به خاطر می آورد: \"من به the گفتم:\" ما را در یک همسایه سفید یا سیاه قرار ندهید، و مطمئنا ما یک کودک دو نژادی را در همسایگی خود داریم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A realtor said he got the "sleepover" idea from the television network show "Date My House. "
[ترجمه گوگل]یک مشاور املاک گفت که ایده "خوابیدن" را از برنامه تلویزیونی "Date My House" دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]یک دلال معاملات ملکی گفت که او ایده \"sleepover\" را از شبکه تلویزیونی \"تاریخ من\" دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My realtor friend kept a framed copy of her Million Dollar Club certificate over her desk.
[ترجمه گوگل]دوست مسکن من یک کپی قاب شده از گواهی باشگاه میلیون دلاری خود را روی میزش نگه داشت
[ترجمه ترگمان]دوست realtor من یک نسخه از گواهی بر روی میزش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The realtor also with the market, and the consumer carries on the psychological contest.
[ترجمه گوگل]مسکن نیز با بازار، و مصرف کننده در رقابت روانی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی نیز با این بازار همراه است و مصرف کننده به رقابت روانی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And also, the realtor will inspect the house.
[ترجمه گوگل]و همچنین، مسکن خانه را بازرسی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] و همچنین، دلال معاملات املاک خونه رو بررسی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلال معاملات ملکی (اسم)
realtor

تخصصی

[حقوق] دلال معاملات املاک

انگلیسی به انگلیسی

• real estate agent who is a member of the national association of real estate boards
a realtor is an estate agent; used in american english.

پیشنهاد کاربران

US/ trademark
( US also real estate agent )
( UK estate agent )
A person whose job is to arrange the sale, renting or management of homes, land and buildings for the owners, and who is a member of the National Association of Realtors
...
[مشاهده متن کامل]

انگلیسی بریتانیایی، علامت یا نشان تجاری
شخصی که شغلش برنامه ریزی فروش، اجاره یا مدیریت خانه ها، زمین ها و ساختمان ها برای مالکان است و عضو انجمن ملی مشاوران املاک است، مشاور املاک
The conference attracted more than 400 local architects, developers, and Realtors.
a commercial/local realtor

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/realtor
مشاور املاک
کارگزار
مشاور املاکی
a real estate agent,

بپرس