معنی: واقع بین، تحقق گرای، تحقق گرای، راستین گرایمعانی دیگر: هستمندگرایانه، واقع گرایانه، هست بین گرایانه، راستین گرایانه، وابسته به مکتب رئالیسم، (در هنر و ادبیات) هست نگر، واقع نگر، realistic واقع بین
• (1)تعریف: a person who tends to see or present things as they actually are.
- Her family could not face the likelihood of her death, but she was a realist and began to put her affairs in order.
[ترجمه گوگل] خانواده او نمی توانستند با احتمال مرگ او روبرو شوند، اما او واقع گرا بود و شروع به سر و سامان دادن به امور خود کرد [ترجمه ترگمان] خانواده اش نمی توانستند به احتمال مرگ او را ببینند، اما او یک واقع بین بود و شروع به کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a writer or artist whose work reflects the principles of realism.
جمله های نمونه
1. He is a realist.
[ترجمه م.ا] من واقعا گرا هستم ، واقعیت بین هستم
|
[ترجمه Sava] او یک واقع گرا ( واقع بین ) است.
|
[ترجمه گوگل]او یک رئالیست است [ترجمه ترگمان]او یک realist است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'm a realist I know you can't change people's attitudes overnight.
[ترجمه گوگل]من یک واقع گرا هستم، می دانم که نمی توان یک شبه نگرش مردم را تغییر داد [ترجمه ترگمان]من یک واقع بین هستم، می دانم که تو نمی توانی حال مردم را یک شبه عوض کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'm a realist—I know you can't change people overnight.
[ترجمه گوگل]من یک واقع گرا هستم - می دانم که نمی توانید یک شبه مردم را تغییر دهید [ترجمه ترگمان]من یک واقع بین هستم - می دونم که تو نمی تونی یک شبه مردم رو تغییر بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I'm a realist - I knew there was no way I could win, so I swam for a good finish, for points.
[ترجمه گوگل]من یک واقع گرا هستم - می دانستم هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم برنده شوم، بنابراین برای یک پایان خوب، برای امتیاز شنا کردم [ترجمه ترگمان]من یک واقع بین هستم - می دانستم که راهی وجود ندارد که بتوانم پیروز شوم، برای همین شنا کردم، برای امتیاز کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Realist perspective remains broadly the one described in this chapter.
[ترجمه گوگل]دیدگاه رئالیستی به طور گسترده همان چیزی است که در این فصل توضیح داده شده است [ترجمه ترگمان]چشم انداز Realist به طور گسترده آنچه در این فصل شرح داده می شود، باقی می ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Landscapes from the truly realist to the virtually abstract array themselves across the May gallery horizon.
[ترجمه گوگل]مناظر از واقعگرای واقعی تا انتزاعی عملاً خود را در سراسر افق گالری می نشان میدهند [ترجمه ترگمان]مناظری که از واقع realist واقع شده اند، در افق گالری ماه مه خود را به صورت مجازی درآورده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She is a realist through and through.
[ترجمه گوگل]او یک واقع گرا است [ترجمه ترگمان]از آن گذشته، یک realist است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For all your social conscience you're a realist.
[ترجمه گوگل]با وجود تمام وجدان اجتماعی خود، شما یک واقع گرا هستید [ترجمه ترگمان]برای همه وجدان اجتماعی تو یک واقع بین هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By the late 1930s the legal realist movement seemed to have lost its way.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1930 به نظر می رسید جنبش رئالیستی قانونی راه خود را گم کرده بود [ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۳۰ جنبش realist قانونی به نظر رسید که راه خود را گم کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Einstein, of course, was a realist through and through.
[ترجمه گوگل]البته انیشتین از طریق و آن طرف واقع گرا بود [ترجمه ترگمان]انیشتین، البته، از طریق و از طریق آن یک realist بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is himself a realist, not a racist, and not now given to making proclamations.
[ترجمه گوگل]او خودش یک واقعگرا است، نه نژادپرست، و اکنون به اعلامیههایی دست نمیدهد [ترجمه ترگمان]او خودش یک واقع بین است، نه نژاد پرست، نه یک نژاد پرست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He imported the commonsense realist philosophy, which included a demand that individuals be responsible for public affairs.
[ترجمه گوگل]او فلسفه رئالیستی عقل سلیم را وارد کرد، که شامل این درخواست بود که افراد مسئول امور عمومی باشند [ترجمه ترگمان]او فلسفه realist commonsense را وارد کرد که شامل درخواستی بود که افراد مسئول امور عمومی باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Beneath its realist exterior, it too can make its more subliminal appeal.
[ترجمه گوگل]در زیر نمای بیرونی واقعگرایانهاش، میتواند جذابیت زیرکانهتری را نیز ایجاد کند [ترجمه ترگمان]در زیر ظاهر realist، آن نیز می تواند جذابیت more خود را داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
واقع بین (اسم)
pragmatics, realist
تحقق گرای (اسم)
realist
تحقق گرای (صفت)
realistic, realist
راستین گرای (صفت)
realistic, realist
انگلیسی به انگلیسی
• one who is concerned with the real; one who portrays things as they truly are a realist is someone who accepts the true nature of a situation and tries to deal with it practically.
پیشنهاد کاربران
واقع گرا واقع بین، تحقق گرا، راستین گرا، بازرگانی: واقع بین
واقع گرا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : realize اسم ( noun ) : reality / realism / realist / realization صفت ( adjective ) : real / realizable / realistic قید ( adverb ) : real / really / realistically