1. photographic realism in literature
واقع نمایی عکس مانند در ادبیات
2. stark realism
واقع نگری ناخوشایند
3. This return to realism has produced a revival of interest in a number of artists.
[ترجمه گوگل]این بازگشت به رئالیسم باعث احیای علاقه در تعدادی از هنرمندان شده است
[ترجمه ترگمان]این بازگشت به رئالیسم، علاقه به تعدادی از هنرمندان را به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The film lacks any semblance of realism.
[ترجمه گوگل]فیلم فاقد هر گونه ظاهر رئالیستی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم فاقد هر گونه رئالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was time now to show more political realism.
[ترجمه گوگل]اکنون زمان آن رسیده بود که واقع گرایی سیاسی بیشتری نشان دهیم
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده بود که realism سیاسی بیشتری نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I hate to interject a note of realism, but we don't have any money to do any of this.
[ترجمه گوگل]من متنفرم که یک نت واقع گرایی را مداخله کنم، اما ما هیچ پولی برای انجام هیچ یک از این کارها نداریم
[ترجمه ترگمان]من از اینکه در این مورد با شما حرف بزنم نفرت دارم، اما ما هیچ پولی برای انجام این کار نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Greene's stories had an edge of realism.
[ترجمه گوگل]داستان های گرین حاشیه ای از رئالیسم داشتند
[ترجمه ترگمان]داستان های گرین از حقیقت دور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He brought a note of realism into the debate.
[ترجمه گوگل]او نکته ای از واقع گرایی را وارد بحث کرد
[ترجمه ترگمان]او یک یادداشت واقع گرایی در این مناظره به همراه آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Clever lighting and sound effects brought greater realism to the play.
[ترجمه گوگل]نورپردازی هوشمندانه و جلوه های صوتی واقع گرایی بیشتری را به نمایشنامه آورد
[ترجمه ترگمان]روشنایی Clever و افکت های صوتی واقع گرایی بیشتری را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Both realism and naturalism are mimetic systems or practices of representation.
[ترجمه گوگل]هر دو واقع گرایی و طبیعت گرایی سیستم های تقلیدی یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه ترگمان]هم واقع گرایی و هم طبیعی گرایی سیستم ها یا شیوه های بازنمایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Billingham's pictures have a gritty realism which can be almost upsetting.
[ترجمه گوگل]تصاویر بیلینگهام یک واقع گرایی تلخ دارند که می تواند تقریبا ناراحت کننده باشد
[ترجمه ترگمان]تصاویر Billingham واقع گرایی سخت دارند که ممکن است تقریبا ناراحت کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Leonard takes Carver-style dirty realism and fuses it with the pace of a detective story.
[ترجمه گوگل]لئونارد رئالیسم کثیف به سبک کارور را می گیرد و آن را با سرعت یک داستان پلیسی ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]لئونارد کارور را به شیوه ای کثیف اجرا می کند و با سرعت یک داستان کارآگاهی آن را روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Greene's stories had an edge of realism that made it easy to forget they were fiction.
[ترجمه گوگل]داستانهای گرین لبهای از واقعگرایی داشتند که فراموش کردن داستانهای آنها را آسان میکرد
[ترجمه ترگمان]داستان های گرین از واقع گرایی رئالیسم بود که به آسانی فراموش کردن آن ها را آسان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was said that he surpassed even the realism of the camera.
[ترجمه گوگل]گفته می شد که او حتی از رئالیسم دوربین هم پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]گفته می شد که او حتی از واقع گرایی دوربین برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید