1. I didn't realise your husband was here, Dr Jones - I hope I'm not intruding.
[ترجمه تارا] من باور نمی کردم که همسر شما اونجا باشه دکتر جونز :امیدوارم مزاحم نشده باشم|
[ترجمه رضا] فکر نمیکردم شوهر شما اونجا باشه ، دکتر جونز : امیدوارم فضولی نکرده باشم|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] متوجه نشدم شوهرتان اینجاست ( ندیدمش ) امیدوارم مزاحم نشده باشم ( سرزده وارد نشده باشم )|
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم که شوهر شما اینجاست، دکتر جونز - امیدوارم مزاحم نباشم[ترجمه ترگمان]متوجه نشدم که شوهرت اینجا بوده، دکتر جونز - امیدوارم مزاحم نشوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I realise now that the things which used to niggle and annoy me just don't really matter.
[ترجمه گوگل]اکنون میدانم که چیزهایی که قبلاً مرا آزار میدادند، واقعاً مهم نیستند
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که چیزهایی که به niggle عادت داشت و مرا آزار می داد، اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که چیزهایی که به niggle عادت داشت و مرا آزار می داد، اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I realise that he hasn't come up with any new ideas, but by the same token we haven't needed any.
[ترجمه گوگل]میدانم که او هیچ ایده جدیدی ارائه نکرده است، اما به همین ترتیب ما به هیچ ایدهای نیاز نداشتیم
[ترجمه ترگمان]متوجه می شوم که او با هیچ ایده جدیدی نیامده است، اما با همان نشانه که ما به هیچ چیز احتیاج نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه می شوم که او با هیچ ایده جدیدی نیامده است، اما با همان نشانه که ما به هیچ چیز احتیاج نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you were in the Sahara, you would realise the value of fresh water.
[ترجمه گوگل]اگر در صحرا بودید به ارزش آب شیرین پی می بردید
[ترجمه ترگمان]اگر در صحرا بودید، ارزش آب تازه را درک می کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر در صحرا بودید، ارزش آب تازه را درک می کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Being a prudent and cautious person, you realise that the problem must be resolved.
[ترجمه گوگل]وقتی فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل شود
[ترجمه ترگمان]شما که فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما که فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You don't realise how aggravating you can be.
[ترجمه گوگل]شما متوجه نیستید که چقدر می توانید آزاردهنده باشید
[ترجمه ترگمان]تو متوجه نیستی که چقدر می تونی آزار دهنده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو متوجه نیستی که چقدر می تونی آزار دهنده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As the plot unfolds, you gradually realise that all your initial assumptions were wrong.
[ترجمه گوگل]همانطور که داستان باز می شود، به تدریج متوجه می شوید که تمام فرضیات اولیه شما اشتباه بوده است
[ترجمه ترگمان]وقتی داستان آشکار می شود، شما بتدریج متوجه می شوید که تمام فرضیات اولیه شما اشتباه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی داستان آشکار می شود، شما بتدریج متوجه می شوید که تمام فرضیات اولیه شما اشتباه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Now people are starting to realise that he means business.
[ترجمه گوگل]حالا مردم کم کم متوجه می شوند که منظور او تجارت است
[ترجمه ترگمان]اکنون مردم متوجه می شوند که او به معنای کسب و کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکنون مردم متوجه می شوند که او به معنای کسب و کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. All thinking people realise that we must stop wasting our natural resources.
[ترجمه گوگل]همه افراد متفکر می دانند که ما باید از هدر دادن منابع طبیعی خود دست برداریم
[ترجمه ترگمان]تمام افراد فکر می کنند که باید دست از هدر دادن منابع طبیعی خود بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام افراد فکر می کنند که باید دست از هدر دادن منابع طبیعی خود بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Cross-dressing is far more common than we realise.
[ترجمه گوگل]پانسمان متقاطع بسیار رایج تر از آن چیزی است که ما تصور می کنیم
[ترجمه ترگمان]لباس پوشیدن خیلی خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس پوشیدن خیلی خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I didn't realise we had to write each answer on a new sheet of paper.
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم که باید هر پاسخ را روی یک برگه جدید بنویسیم
[ترجمه ترگمان]متوجه نشدم که باید هر گونه جواب را روی یک ورقه کاغذ بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه نشدم که باید هر گونه جواب را روی یک ورقه کاغذ بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Various textile techniques will be explored to realise design possibilities.
[ترجمه گوگل]تکنیک های مختلف نساجی برای تحقق بخشیدن به امکانات طراحی مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]تکنیک های مختلف نساجی برای درک احتمالات طراحی مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تکنیک های مختلف نساجی برای درک احتمالات طراحی مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. 'I didn't realise it was a formal occasion. ' 'Obviously!'
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم که این یک موقعیت رسمی است ' 'به طور مشخص!'
[ترجمه ترگمان]متوجه نشده بودم که این یک موقعیت رسمی است معلوم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه نشده بودم که این یک موقعیت رسمی است معلوم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید