real income

جمله های نمونه

1. Real income per head of population was at a low point five years ago.
[ترجمه گوگل]درآمد واقعی سرانه جمعیت پنج سال پیش در سطح پایینی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]درآمد واقعی در هر راس جمعیت پنج سال پیش در پایین ترین نقطه قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The real income per person rose by about 10 per cent in the last two years.
[ترجمه گوگل]درآمد واقعی هر نفر در دو سال گذشته حدود 10 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]درآمد واقعی هر نفر در دو سال گذشته حدود ۱۰ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Increased real income provides us with an admirable detour around the rancor anciently associated with efforts to redistribute wealth.
[ترجمه گوگل]افزایش درآمد واقعی ما را با یک انحراف تحسین برانگیز در اطراف کینه توزی که در گذشته با تلاش برای توزیع مجدد ثروت همراه بود، فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]افزایش درآمد واقعی ما را با یک انحراف قابل تحسین دور از کینه anciently مرتبط با تلاش ها برای توزیع دوباره ثروت تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Real income growth is rising, but the number of high-paying jobs is shrinking with expansion of the service sector.
[ترجمه گوگل]رشد درآمد واقعی در حال افزایش است، اما تعداد مشاغل پردرآمد با گسترش بخش خدمات در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]رشد درآمد واقعی در حال افزایش است، اما تعداد مشاغل پردرآمد با گسترش بخش خدمات کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From a real income perspective, the American economy has already experienced a lost decade, but for the median household the picture is one of a generation of stagnation.
[ترجمه گوگل]از منظر درآمد واقعی، اقتصاد آمریکا در حال حاضر یک دهه از دست رفته را تجربه کرده است، اما برای خانواده متوسط، تصویر نسلی از رکود است
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه درآمد واقعی، اقتصاد آمریکا در حال حاضر یک دهه از دست رفته را تجربه کرده است، اما برای افراد متوسط، تصویر یکی از یک نسل رکود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As using some year's real income as base number, for a long time, our country's inter-governmental transfer payment system was not scientific, standard and full of optional.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که با استفاده از درآمد واقعی یک سال به عنوان عدد مبنا، سیستم پرداخت حواله بین دولتی کشورمان برای مدت طولانی علمی، استاندارد و پر از اختیاری نبود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از درآمد واقعی در سال به عنوان عدد پایه، برای مدت طولانی، سیستم پرداخت انتقال درون دولتی ما علمی، استاندارد و پر از اختیاری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, The real increase of consumption and the real income have been declined since 199
[ترجمه گوگل]با این حال، افزایش واقعی مصرف و درآمد واقعی از سال 199 کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، افزایش واقعی مصرف و درآمد واقعی از ۱۹۹ مورد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inflation reduces the resident real income and the income differential expands day by day.
[ترجمه گوگل]تورم درآمد واقعی ساکنین را کاهش می دهد و تفاوت درآمد روز به روز افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تورم درآمد واقعی ساکنان را کاهش می دهد و اختلاف درآمد روزانه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus the differences in real income can be distorted.
[ترجمه گوگل]بنابراین تفاوت در درآمد واقعی می تواند مخدوش شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تفاوت در درآمد واقعی را می توان تحریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Real income per head rose by about 16 per cent in the past three years.
[ترجمه گوگل]درآمد سرانه واقعی در سه سال گذشته حدود 16 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]درآمد واقعی در هر سر تا حدود ۱۶ درصد در سه سال گذشته افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Real income has grown 3 percent a year over the past ten years.
[ترجمه گوگل]درآمد واقعی طی ده سال گذشته سالانه 3 درصد رشد داشته است
[ترجمه ترگمان]درآمد واقعی در طی ده سال گذشته ۳ درصد رشد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are two factors affecting the real income disparity among regions: the nominal income and the price level among regions.
[ترجمه گوگل]دو عامل بر نابرابری درآمد واقعی بین مناطق تأثیر می گذارد: درآمد اسمی و سطح قیمت در بین مناطق
[ترجمه ترگمان]دو عامل موثر بر اختلاف درآمد واقعی در مناطق وجود دارد: درآمد اسمی و سطح قیمت در میان مناطق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even those who had jobs found their standard of living and their real income dropping.
[ترجمه گوگل]حتی آن‌هایی که شغل داشتند، استاندارد زندگی و درآمد واقعی‌شان کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]حتی آن هایی که شغل داشتند استاندارد زندگی و درآمد واقعی خود را پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A major purpose of monetary theory is to explain the behavior of real income and prices.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی نظریه پولی توضیح رفتار درآمد واقعی و قیمت است
[ترجمه ترگمان]یکی از اهداف اصلی تیوری پولی، توضیح رفتار درآمد و درآمد واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• value of the income as influenced by changes in the index

پیشنهاد کاربران

real income ( اقتصاد )
واژه مصوب: درآمد حقیقی
تعریف: درآمدی که برحسب قیمت های ثابت اندازه گیری می شود

بپرس