تو دستی
اصطلاح فیلسوفِ برجسته قرن ۲۰ اُم، مارتین هایدگر
در مقابل واژه ی؛ فرادستی
Present at hand
اصطلاح فیلسوفِ برجسته قرن ۲۰ اُم، مارتین هایدگر
در مقابل واژه ی؛ فرادستی
در دست
در اختیار
دم دست easy to reach
در دسترس
قابل دسترس accessible
• An obvious example ready to hand
• We need a topic ready at hand to approach a
. stranger and break a convesation
در اختیار
دم دست easy to reach
در دسترس
قابل دسترس accessible