ready made


(جامه) بخر و بپوش، پیش دوخته، دوخته، حاضر و آماده، بازاری، پیش پا افتاده، عادی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made up ahead of time, as clothes in assorted sizes; not custom-made.
متضاد: custom made, tailor made

- a ready-made dress
[ترجمه گوگل] یک لباس آماده
[ترجمه ترگمان] یه لباس درست و حسابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a ready-made birthday cake
[ترجمه گوگل] یک کیک تولد آماده
[ترجمه ترگمان] یک کیک تولد آماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not made to fit the case; standard or conventional; preconceived.

- He always has a ready-made explanation.
[ترجمه گوگل] او همیشه یک توضیح آماده دارد
[ترجمه ترگمان] همیشه یه توضیح درست و حسابی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a ready-made solution to a complex problem
[ترجمه گوگل] یک راه حل آماده برای یک مشکل پیچیده
[ترجمه ترگمان] یک راه حل آماده برای یک مشکل پیچیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: something, esp. clothing, that is ready-made.

جمله های نمونه

1. ready-made opinions
عقاید مبتذل

2. ready-made overcoats
پالتوهای پیش دوخته

3. Some ready made meals are nutritious and very easy to prepare.
[ترجمه گوگل]برخی از غذاهای آماده مغذی هستند و تهیه آن بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]برخی از وعده های غذایی آماده، مغذی هستند و برای آن ها بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The shop displays a range of ready made designer knitwear, machine accessories, motifs, haberdashery and so on.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه طیف وسیعی از لباس‌های بافتنی، لوازم جانبی ماشین، نقوش، مغازه‌های مغازه‌دار و غیره را به نمایش می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]فروشگاه مجموعه وسیعی از لباس های بافتنی دست باف، لوازم جانبی ماشین، نقش و نگارها و غیره را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remember, after the war our themes were ready made.
[ترجمه گوگل]یادتان باشد بعد از جنگ تم های ما آماده بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که پس از جنگ، موضوع های ما آماده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And you have the framework of your story ready made for you, a great help to the beginner.
[ترجمه گوگل]و شما چارچوب داستان خود را برای شما آماده کرده اید، که کمک بزرگی به مبتدی است
[ترجمه ترگمان]و شما چارچوب داستان خود را برای شما آماده کرده اید، کمک بزرگی به تازه کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Are your clothes made to order or ready made?
[ترجمه گوگل]آیا لباس های شما سفارشی هستند یا آماده هستند؟
[ترجمه ترگمان]لباسات رو برای سفارش دادن یا آماده کردن آماده کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Statuses too come ready made, and the range of choice among them is limited.
[ترجمه گوگل]وضعیت ها نیز آماده هستند و دامنه انتخاب در میان آنها محدود است
[ترجمه ترگمان]Statuses نیز آماده می شوند و محدوده انتخاب بین آن ها محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is good practice to buy ready made treatments of Malathion because in large doses it can affect the human nervous system.
[ترجمه گوگل]خرید درمان های آماده مالاتیون عمل خوبی است زیرا در دوزهای زیاد می تواند بر سیستم عصبی انسان تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]این کار خوب است که درمان های سفارشی از Malathion خریداری کنید زیرا در دوزهای بالای آن می تواند سیستم عصبی انسان را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the first place, it was quite useless to preach ready made doctrine to them.
[ترجمه گوگل]در وهله اول، موعظه آموزه های آماده برای آنها کاملاً بی فایده بود
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، وعظ کردن برای آن ها کام لا بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Creative leadership, positive action with the special learner program is a ready made role.
[ترجمه گوگل]رهبری خلاق، اقدام مثبت با برنامه ویژه یادگیرنده نقشی آماده است
[ترجمه ترگمان]رهبری خلاق، اقدام مثبت با برنامه یاد گیرنده خاص، نقش خود را ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neither does the inquirer need to come with a programme almost ready made wanting the centre only to book the air tickets.
[ترجمه گوگل]همچنین نیازی نیست که درخواست کننده با برنامه ای تقریباً آماده همراه باشد و مرکز را فقط برای رزرو بلیط هواپیما بخواهد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو نفر هم نیازی نیست با برنامه ای که تقریبا آماده است برای رزرو بلیت هواپیما به این مرکز مراجعه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One school is building an artifical otter holt to provide them with a ready made home.
[ترجمه گوگل]یکی از مدرسه ها در حال ساخت یک سوراخ سمور مصنوعی است تا خانه ای آماده برای آنها فراهم کند
[ترجمه ترگمان]یک مدرسه در حال ساخت an otter و holt است که آن ها را به خانه آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper discusses the method of how to improve the quality of ready made clothes after permanent press finish with the right finishing agent.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش بهبود کیفیت لباس‌های آماده را پس از اتمام پرس دائمی با ماده تکمیل کننده مناسب مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد چگونگی بهبود کیفیت لباس های آماده پس از خاتمه مطبوعات دایم با کارگزار پایان راست می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if something that you buy is ready-made, you can use it immediately.
if you have a ready-made reply to a question, you can answer it immediately.
everyday object displayed as a work of art

پیشنهاد کاربران

پیش پخت در مورد غذا
کلمه "ready - made" به معنی "آماده" یا "از پیش ساخته شده" است. معمولاً برای اشاره به محصولاتی استفاده می شود که از قبل تولید شده اند و دیگر نیازی به آماده سازی ندارند.
مثال:
"من یک لباس ready - made خریدم که به راحتی می توانم در مهمانی بپوشم. "
...
[مشاهده متن کامل]

( من یک لباس آماده خریدم که می توانم به راحتی در مهمانی بپوشم. )
یا یک کلوچه آماده را در فر گرم کردم

در زمینه غذا: به شکل آماده یا پخته شده.
ready - made 3 ( adj ) =already provided for you so you don't need to produce or think about it yourself, e. g. When he married her, he also took on a ready - made family.
ready made
ready - made 2 ( adj ) ( alsao ready - to - wear ) =made in standard sizes, not to the measurements of a particular customer, e. g. a ready - made suit. this winter's ready - to - wear collections.
ready made
ready - made 1 ( adj ) =prepared in advance so that you can eat or use it immediately, e. g. ready - made pie crust.
ready made
پیش ساخته
اماده
حاضر آماده =ready - made
غذای نیمه آماده
لقمه حاضر و آماده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس