ready and raring

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی:
آماده و مشتاق / بی قرار برای شروع / در آستانه ی انفجار انرژی
در زبان محاوره ای: پایه ام! فقط بگو شروع کنیم! / جون می ده برای حرکت / لحظه ش رسیده!
🔹 مترادف ها:
eager / enthusiastic / pumped / fired up / itching to start
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
After weeks of training, the team was ready and raring to go.
بعد از هفته ها تمرین، تیم کاملاً آماده و مشتاق شروع بود.
She woke up early, dressed, and was ready and raring for her big day.
زود بیدار شد، لباس پوشید، و برای روز بزرگش آماده و بی قرار بود.
We’ve got the plan, the tools, and the energy—ready and raring!
برنامه، ابزار و انرژی رو داریم—فقط منتظریم شروع کنیم!