readjustment

/riəˈdʒəstmənt//ˌriːəˈdʒʌstmənt/

معنی: دوباره تعدیل
معانی دیگر: تنظیم دوباره، باز سامانی، تجدید تعادل، سازگاری مجدد، نوسازگاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of adjustment.

جمله های نمونه

1. The organization denies that it is seeking any readjustment of state borders.
[ترجمه گوگل]این سازمان رد می کند که به دنبال هرگونه تنظیم مجدد مرزهای دولتی است
[ترجمه ترگمان]این سازمان انکار می کند که در جستجوی هرگونه readjustment در مرزه ای ایالتی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the plot falls outside either limit readjustment is called for.
[ترجمه گوگل]اگر نمودار خارج از هر یک از حد باشد تنظیم مجدد درخواست می شود
[ترجمه ترگمان]اگر طرح خارج از محدوده باشد، readjustment نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A readjustment of prices for agricultural produce would also be needed.
[ترجمه گوگل]تعدیل مجدد قیمت برای محصولات کشاورزی نیز مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]همچنین نیاز به افزایش قیمت محصولات کشاورزی نیز مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You have also made some readjustment in your import and export business.
[ترجمه گوگل]شما همچنین در تجارت واردات و صادرات خود تغییراتی را اعمال کرده اید
[ترجمه ترگمان]همچنین در زمینه واردات و صادرات نیز تغییراتی داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You've made some readjustment in your import and export Business, haven't you?
[ترجمه گوگل]شما در تجارت واردات و صادرات خود تغییراتی ایجاد کرده اید، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]شما در صنعت صادرات و صادرات در Business به وجود آورده اید، اینطور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The 3rd economic readjustment in China experienced two stages: the strict control of investment and consumption demand; regulate and control the force of demand and vitalize market.
[ترجمه گوگل]سومین تعدیل اقتصادی در چین دو مرحله را تجربه کرد: کنترل دقیق سرمایه گذاری و تقاضای مصرف تنظیم و کنترل نیروی تقاضا و زنده کردن بازار
[ترجمه ترگمان]سومین افزایش اقتصادی در چین دو مرحله را تجربه کرده است: کنترل سختگیرانه سرمایه گذاری و تقاضای مصرف؛ تنظیم و کنترل نیروی تقاضا و احیای بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Economic readjustment is a very difficult and complex task.
[ترجمه گوگل]اصلاح اقتصادی یک کار بسیار دشوار و پیچیده است
[ترجمه ترگمان]readjustment اقتصادی یک کار بسیار دشوار و پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Essentially, land readjustment refers to a method by which a city government or another public body becomes the principal land developer.
[ترجمه گوگل]اساساً، تعدیل مجدد زمین به روشی اطلاق می‌شود که از طریق آن یک دولت شهری یا یک نهاد عمومی دیگر توسعه‌دهنده اصلی زمین می‌شود
[ترجمه ترگمان]اساسا، readjustment زمینی به روشی اشاره دارد که توسط آن یک دولت شهری یا یک بدنه عمومی دیگر به توسعه دهنده زمین تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The process of readjustment to the statically stable reference state involves imposing vertical motions.
[ترجمه گوگل]فرآیند تنظیم مجدد به حالت مرجع پایدار از نظر استاتیکی شامل تحمیل حرکات عمودی است
[ترجمه ترگمان]فرآیند of با حالت مرجع پایدار ایستا شامل اعمال حرکات عمودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Monetary policy is an important policy of macroscopic readjustment and control.
[ترجمه گوگل]سیاست پولی یک سیاست مهم تنظیم مجدد و کنترل کلان است
[ترجمه ترگمان]سیاست پولی سیاست مهمی برای readjustment و کنترل ماکروسکوپی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Notable results were achieved in the readjustment of the industrial structure.
[ترجمه گوگل]نتایج قابل توجهی در تنظیم مجدد ساختار صنعتی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]نتایج مهم در readjustment ساختار صنعتی بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Industrial path is a demonstration of industrial structural readjustment.
[ترجمه گوگل]مسیر صنعتی نمایشی از تنظیم مجدد ساختار صنعتی است
[ترجمه ترگمان]مسیر صنعتی، نمایشی از readjustment سازه ای صنعتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The current economic readjustment should thus include preparatory work.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تعدیل اقتصادی فعلی باید شامل کارهای مقدماتی نیز باشد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه تعدیل اقتصادی فعلی باید شامل کاره ای مقدماتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every dynamic system needs continuous readjustment.
[ترجمه گوگل]هر سیستم پویا نیاز به تنظیم مجدد مداوم دارد
[ترجمه ترگمان]هر سیستم دینامیکی به readjustment پیوسته نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوباره تعدیل (اسم)
readjustment

انگلیسی به انگلیسی

• new adaptation, remodification; reevaluation of an insurance claim
readjustment is adapting to a new situation.
a readjustment of something is an alteration of it so that it functions in a different way.

پیشنهاد کاربران

بپرس