readapted

پیشنهاد کاربران

رِی آدپتَد:
سازگاری مجدد شد
دوباره مطابقت شده
. . .
readaptation
اعادة ا لتطبیق
توافق مجدد
تشکیل مکرر
تلائم حدیث
. . .
مجددا تطبیق داد، دوباره مطابقت داد، ( دوباره ) موازی کرد، فیت کرد، جور کرد، درست کرد، وفق داد، دوباره بخیه زد، بهم کوک زد