readable

/ˈriːdəbl̩//ˈriːdəbl̩/

معنی: خوانا، قابل خواندن، خواندنی
معانی دیگر: سزاوار خواندن، خوانا (legible هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: readably (adv.), readability (n.)
(1) تعریف: enjoyable or interesting to read.
متضاد: unreadable

- a very readable novel
[ترجمه گوگل] رمانی بسیار خواندنی
[ترجمه ترگمان] رمان بسیار قابل خواندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: capable of being read without difficulty; legible.
متضاد: illegible, unreadable
مشابه: legible

- Her handwriting is barely readable.
[ترجمه گوگل] دست خط او به سختی قابل خواندن است
[ترجمه ترگمان] دست خطش به سختی قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a readable book
یک کتاب خواندنی

2. his handwriting is not readable
خط او خوانا نیست.

3. The monumental inscription is scarcely readable.
[ترجمه گوگل]کتیبه یادبود به ندرت قابل خواندن است
[ترجمه ترگمان]The بزرگ به سختی قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is an impeccably researched and very readable book.
[ترجمه گوگل]این کتاب کاملاً تحقیق شده و بسیار خواندنی است
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب researched و بسیار قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is an excellent and highly readable account of the army today.
[ترجمه گوگل]این یک گزارش عالی و بسیار خواندنی از ارتش امروز است
[ترجمه ترگمان]این یک حساب عالی و قابل خواندن برای ارتش امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The book is informative and highly readable.
[ترجمه گوگل]کتاب آموزنده و خواندنی است
[ترجمه ترگمان]این کتاب آموزنده و قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The book is clear, readable and adequately illustrated.
[ترجمه گوگل]کتاب واضح، خواندنی و به اندازه کافی مصور است
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانا، قابل خواندن و به اندازه کافی مصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His books on diplomatic history were eminently readable.
[ترجمه گوگل]کتاب های او در زمینه تاریخ دیپلماتیک بسیار خواندنی بود
[ترجمه ترگمان]کتاب های او در زمینه تاریخ دیپلماتیک به طور برجسته ای قابل خواندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The essay should be a readable condensation of the recent scientific literature.
[ترجمه گوگل]این مقاله باید تراکم قابل خواندنی از ادبیات علمی اخیر باشد
[ترجمه ترگمان]این مقاله باید یک عصاره قابل خواندن برای ادبیات علمی اخیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'd never apply the word' readable 'to any of his books.
[ترجمه گوگل]من هرگز کلمه "خواندن" را برای هیچ یک از کتاب های او به کار نمی برم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت کلمات قابل خواندن را برای هیچ کدام از کتاب های او به کار نبرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The figures should be clearly readable.
[ترجمه گوگل]ارقام باید به وضوح قابل خواندن باشند
[ترجمه ترگمان]این ارقام باید به روشنی قابل خواندن باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sir Ian provides an eminently readable and always scholarly account of these very diverse matters.
[ترجمه گوگل]سر ایان گزارشی بسیار خواندنی و همیشه علمی از این موضوعات بسیار متنوع ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سرایان، این موضوعات بسیار متنوع را به طور برجسته ای قابل خواندن و همواره علمی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her articles are always readable and informative.
[ترجمه گوگل]مقالات او همیشه خواندنی و آموزنده است
[ترجمه ترگمان]مقالات او همیشه قابل خواندن و آموزنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is one of his best and most readable books.
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین و خواندنی ترین کتاب های اوست
[ترجمه ترگمان]این یکی از بهترین و most کتاب های اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوانا (صفت)
scrutable, legible, readable

قابل خواندن (صفت)
readable

خواندنی (صفت)
vocal, readable

انگلیسی به انگلیسی

• suitable for reading; comprehensible, understandable; legible, written or printed neatly enough to make reading possible
a book or article that is readable is interesting and worth reading.

پیشنهاد کاربران

خانم ها و آقایون گل،
یکی از مترادف های این کلمه clear هست پس در بعضی از جملات می تونیم از کلمه *واضح* استفاده کنیم.
چیزی که جذاب و ارزش خواندن داشته باشد
Easy and enjoyable to read
readable ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: خوانا
تعریف: ویژگی نرم‏افزاری که دارای خوانایی است
Easy or interesting to read

بپرس