reactor

/riˈæktər//rɪˈæktə/

معنی: راکتور، عامل واکنش، عامل عکس العمل
معانی دیگر: (شخص یا چیز) واکنش کننده، واکنش گر -2رجوع شود به: -3 nuclear reactor (برق) سیم پیچ استارت -4 (پزشکی) دارای واکنش مثبت نسبت به چیز بخصوص -5 (شیمی) واکنشگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in physics, an apparatus for starting and controlling a nuclear chain reaction; nuclear reactor.

(2) تعریف: any person or thing that reacts.

جمله های نمونه

1. fuel for a nuclear reactor
مواد سوختی برای رآکتور اتمی

2. a meltdown of the core of an atomic reactor would be very dangerous
فرو گدازش اندرون (بخش درونی) واکنشگر اتمی بسیار خطرناک خواهد بود.

3. Emergency cooling systems could fail and a reactor meltdown could occur.
[ترجمه گوگل]سیستم های خنک کننده اضطراری ممکن است از کار بیفتند و ممکن است ذوب راکتور رخ دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم های خنک کننده اضطراری ممکن است شکست بخورند و ذوب شدن یک رآکتور رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They shut down the nuclear reactor for safety reasons.
[ترجمه گوگل]آنها راکتور هسته ای را به دلایل ایمنی تعطیل کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها رآکتور هسته ای را به دلایل امنیتی تعطیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A meltdown at the reactor had only just been avoided.
[ترجمه گوگل]به تازگی از ذوب شدن در راکتور جلوگیری شده است
[ترجمه ترگمان]تنها از ذوب شدن سوخت هسته ای در رآکتور کاسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An ageing nuclear reactor is an accident waiting to happen.
[ترجمه گوگل]یک راکتور هسته‌ای کهنه، حادثه‌ای است که در انتظار وقوع است
[ترجمه ترگمان]یک رآکتور هسته ای قدیمی در انتظار وقوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its radar equipment was powered by a nuclear reactor.
[ترجمه گوگل]تجهیزات راداری آن توسط یک راکتور هسته ای کار می کرد
[ترجمه ترگمان]تجهیزات رادار آن توسط یک رآکتور هسته ای تامین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A nuclear reactor is the apparatus in which atoms are split.
[ترجمه گوگل]راکتور هسته ای دستگاهی است که اتم ها در آن شکافته می شوند
[ترجمه ترگمان]رآکتور هسته ای دستگاهی است که در آن اتم ها از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inside the reactor the large molecules are cracked into smaller molecules.
[ترجمه گوگل]در داخل راکتور، مولکول های بزرگ به مولکول های کوچکتر تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]داخل رآکتور مولکول های بزرگ به مولکول های کوچک تر تجزیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reactor will be cased in metal.
[ترجمه گوگل]راکتور از جنس فلز ساخته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]رآکتور در فلز ساخته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The reactor is encased in concrete and steel.
[ترجمه گوگل]راکتور در بتن و فولاد محصور شده است
[ترجمه ترگمان]رآکتور در بتن و فولاد پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The effluent from the catalytic reactor is cooled and combined with an aqueous solution of a basic compound.
[ترجمه گوگل]پساب رآکتور کاتالیزوری سرد شده و با محلول آبی یک ترکیب اساسی ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]پساب از رآکتور کاتالیزوری سرد شده و با محلول آبی یک ترکیب اصلی ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then another reactor would be needed to, for example, convert ammonia into hydrazine.
[ترجمه گوگل]سپس راکتور دیگری برای تبدیل آمونیاک به هیدرازین مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]سپس رآکتور دیگری برای تبدیل آمونیاک به هیدرازین به کم مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thermal energy extracted from the reactor would boil a propellant liquid.
[ترجمه گوگل]انرژی حرارتی استخراج شده از راکتور یک مایع پیشران را می جوشاند
[ترجمه ترگمان]انرژی حرارتی استخراج شده از رآکتور مایع محرک را به جوش می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cases of leukaemia in the area near the nuclear reactor have risen by a factor of four.
[ترجمه گوگل]موارد ابتلا به سرطان خون در منطقه نزدیک راکتور هسته ای چهار برابر افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]مواردی از سرطان خون در منطقه نزدیک به رآکتور هسته ای به میزان ۴ نفر افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راکتور (اسم)
reactor

عامل واکنش (اسم)
reactor

عامل عکس العمل (اسم)
reactor

تخصصی

[شیمی] واکنشگاه
[برق و الکترونیک] رآکتور قطعه ای که رآکتانس سلفی یاخازنی را به مدار اعمال میکند، مانند پیچک یا خازن. - واکنشگر، راکتور اتمی
[مهندسی گاز] راکتور، واکنشگاه
[نساجی] راکتور - نوعی ماشین سربسته جهت واکنش های شیمیایی
[پلیمر] ظرف واکنش، واکنشگاه

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which responds; vessel in which chemical reactions take place
a reactor is the same as a nuclear reactor.

پیشنهاد کاربران

بازکُنشگر
reactor ( شیمی )
واژه مصوب: واکنشگاه 1
تعریف: ظرفی که در آن واکنش شیمیایی انجام می‏شود
[در برق]
دوسیم پیچ مجزا که برعکس روی هم تابانده شده اند
رآکتور قطعه ای که رآکتانس سلفی یا خازنی را به مدار اعمال میکند و برای بار هایی استفاده میشود که جبران ساز نیاز دارند
واکنش کننده
واکنش دهنده
عکس العمل

بپرس