reacted

جمله های نمونه

1. she reacted angrily
واکنش او خشم آمیز بود.

2. after a brief drop, stock prices reacted strongly
پس از نزول مختصر قیمت سهام به شدت شروع به افزایش کرد.

پیشنهاد کاربران

جا خوردن
Reaction
Reacted
واکنش
افزایش
زیاد شدن
To be have in a particular way as a result of some thing

بپرس