فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: reacts, reacting, reacted
حالات: reacts, reacting, reacted
• (1) تعریف: to act in response to a stimulus or influence.
- She thought it was an innocent comment, but he reacted with fury.
[ترجمه Sahar] او فکر کرد که این یک عقیده ی مظلومانه است، اما با خشم باز خورد داد|
[ترجمه گوگل] او فکر کرد که این یک اظهارنظر بی گناه است، اما او با عصبانیت واکنش نشان داد[ترجمه ترگمان] او فکر می کرد که این یک نظر معصومانه است، اما با خشم واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She reacted strangely to the news of the accident.
[ترجمه Darya.Hoseiny] او به طرز عجیبی به خبر تصادف واکنش نشان داد|
[ترجمه گوگل] او نسبت به خبر تصادف واکنش عجیبی نشان داد[ترجمه ترگمان] او به طور عجیبی به اخبار تصادف عکس العمل نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to respond in opposition to some act, force, or condition.
- The nobles reacted against the unreasonable demands of the king.
[ترجمه گوگل] اشراف در برابر خواسته های نامعقول شاه واکنش نشان دادند
[ترجمه ترگمان] اشراف مخالف خواسته های غیرمنطقی پادشاه عکس العمل نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اشراف مخالف خواسته های غیرمنطقی پادشاه عکس العمل نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to ignite a reciprocal action or a counteracting force or effect (often fol. by on or upon)
• مشابه: respond
• مشابه: respond
- Harsh discipline may react upon the children in ways that you would not wish.
[ترجمه گوگل] انضباط خشن ممکن است به گونهای به کودکان واکنش نشان دهد که شما نمیخواهید
[ترجمه ترگمان] نظم و انضباط شدید ممکن است به روش هایی واکنش نشان دهد که شما نمی خواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نظم و انضباط شدید ممکن است به روش هایی واکنش نشان دهد که شما نمی خواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: of chemicals, to undergo change when combined.
- Rust is formed when iron reacts with hydrogen and oxygen.
[ترجمه گوگل] زنگ هنگام واکنش آهن با هیدروژن و اکسیژن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان] (راست)وقتی شکل می گیرد که آهن با هیدروژن و اکسیژن واکنش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] (راست)وقتی شکل می گیرد که آهن با هیدروژن و اکسیژن واکنش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: re-acts, re-acting, re-acted
حالات: re-acts, re-acting, re-acted
• : تعریف: to act, perform, or do again.