1. Besides, I can always come back to reacquaint myself with something that was missed in the first pass.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، همیشه می توانم برگردم تا خودم را با چیزی که در پاس اول از دست داده بودم، دوباره آشنا کنم [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، من همیشه می توانم به خودم برگردم و چیزی را که در اولین فرصت از دست داده بودم جبران کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For many parents, it was an opportunity to reacquaint their children with the richness and beauty of their native culture.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از والدین، این فرصتی بود تا فرزندان خود را دوباره با غنا و زیبایی فرهنگ بومی خود آشنا کنند [ترجمه ترگمان]برای بسیاری از والدین این فرصتی بود تا فرزندان خود را با غنا و زیبایی فرهنگ بومی خود پرورش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To reacquaint myself with China, a country I had not covered for seven years, I visited two cities separated by geography, history and politics.
[ترجمه گوگل]برای اینکه دوباره خودم را با چین آشنا کنم، کشوری که هفت سال بود به آن نپرداخته بودم، از دو شهر دیدن کردم که جغرافیا، تاریخ و سیاست از هم جدا شده بودند [ترجمه ترگمان]برای اینکه خود را با چین مقایسه کنم، کشوری که مدت هفت سال آن را پوشش نداده بودم، دو شهر را ملاقات کردم که با جغرافیا، تاریخ و سیاست از هم جدا بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is as stated to reacquaint all hearts on planet earth with the gifts and the reality of the great universal flow.
[ترجمه گوگل]همانطور که گفته شد برای دوباره آشنا کردن همه قلب های روی سیاره زمین با مواهب و واقعیت جریان عظیم جهانی است [ترجمه ترگمان]همان طور که گفته می شود همه قلب ها روی زمین سیاره با هدایا و واقعیت جریان بزرگ جهانی قرار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'll need to reacquaint myself with this program—it's a long time since I've used it.
[ترجمه بل] باید خودم را با این برنامه آشنا کنم - مدت زیادی از اینکه از آن استفاده کردم می گذرد
|
[ترجمه گوگل]من باید دوباره خودم را با این برنامه آشنا کنم - مدت زیادی است که از آن استفاده نکرده ام [ترجمه ترگمان]باید خودم را با این برنامه آماده کنم - خیلی وقت است که از آن استفاده کرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Secondly, it is important to reacquaint the role of capitalism and bourgeoisie in socialist construction and establish the speaking right of reform and opening up.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، مهم است که نقش سرمایه داری و بورژوازی در ساخت سوسیالیستی را دوباره بشناسیم و حق گفتاری اصلاحات و گشایش را ایجاد کنیم [ترجمه ترگمان]دوم، مهم است که نقش نظام سرمایه داری و بورژوازی را در ساخت سوسیالیستی ایفا کرده و حق صحبت از اصلاحات را برقرار کرده و آن را آغاز کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Reacquaint yourself with sunrises and sunsets.
[ترجمه گوگل]خود را دوباره با طلوع و غروب خورشید آشنا کنید [ترجمه ترگمان]خودت را به طلوع و غروب آفتاب و غروب آفتاب برسون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was during this time that James was able to reacquaint himself with another old school chum, Malcolm Nurse.
[ترجمه گوگل]در این زمان بود که جیمز توانست دوباره خود را با یکی دیگر از دوستان مدرسه قدیمی، مالکوم نرس، آشنا کند [ترجمه ترگمان]در این مدت بود که جیمز توانست با رفیق قدیمی دیگری به نام مالکوم پرستار زندگی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By this point, many hours into football and with the caffeine making me jittery, I was hoping Barcelona would make short work so I could reacquaint myself with civilization -- or at least a beer.
[ترجمه گوگل]در این مرحله، ساعتهای زیادی در فوتبال حضور داشتم و کافئین من را عصبانی میکرد، امیدوار بودم بارسلونا کار کوتاهی بسازد تا بتوانم خودم را دوباره با تمدن آشنا کنم - یا حداقل یک آبجو [ترجمه ترگمان]در این نقطه، بسیاری از ساعت ها در فوتبال و با کافئین که مرا عصبی می کرد، امیدوار بودم که بارسلونا کاره ای کوتاهی انجام دهد تا من بتوانم خودم را با تمدن تطبیق دهم - یا حداقل یک آبجو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Mostly, they'd been doing jungle training and were now trying to reacquaint themselves with society through the medium of cocktails. "Airborne", read their tattoos, as if that said it all.
[ترجمه گوگل]آنها عمدتاً آموزش جنگل را انجام می دادند و اکنون سعی می کردند با استفاده از کوکتل، خود را دوباره با جامعه آشنا کنند "هوابرد"، خالکوبی های آنها را بخوانید، انگار که همه چیز را می گوید [ترجمه ترگمان]اغلب، آن ها آموزش جنگل را انجام می دادند و اکنون در تلاش بودند تا خود را با جامعه از طریق یک کوکتل \"Airborne\" تغییر دهند، tattoos را بخوانند، انگار که این همه چیز را می گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We hope these top 50 heroes and 50 villains lists will inspire movie lovers to acquaint and reacquaint themselves with these amazing and often complex characters in American film.
[ترجمه گوگل]امیدواریم این لیست 50 قهرمان برتر و 50 نفر شرور، الهام بخش دوستداران فیلم باشد تا با این شخصیت های شگفت انگیز و اغلب پیچیده در فیلم آمریکایی آشنا شوند و دوباره با آنها آشنا شوند [ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که این ۵۰ قهرمان برتر و ۵۰ لیست villains الهام بخش عاشقان سینما شوند تا خود را با این شخصیت های شگفت انگیز و اغلب پیچیده در فیلم آمریکایی آشنا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Which business hero had an idea to transform an area near a school into a garden, and in the process, to teach local schoolchildren about food and agriculture and reacquaint them with the land?
[ترجمه گوگل]کدام قهرمان کسب و کار ایده ای داشت که منطقه ای نزدیک مدرسه را به باغ تبدیل کند و در این فرآیند به دانش آموزان محلی در مورد غذا و کشاورزی آموزش دهد و آنها را دوباره با زمین آشنا کند؟ [ترجمه ترگمان]کدام قهرمان تجاری ایده ای برای تبدیل منطقه ای به یک مدرسه به یک باغ و در این فرآیند برای آموزش دانش آموزان محلی در مورد غذا و کشاورزی و احیای آن ها با زمین دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I enrolled in a basic chemistry course at a local community college to reacquaint myself with science.
[ترجمه گوگل]من در یک دوره شیمی پایه در یک کالج محلی ثبت نام کردم تا دوباره با علم آشنا شوم [ترجمه ترگمان]من در یک دوره شیمی پایه در یک کالج محلی ثبت نام کردم تا خودم را با علم تطبیق دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps we all need to return to the simple teachings of Confucius to reacquaint ourselves with the simplest principles of living as a moral person and thereby creating a moral world.
[ترجمه گوگل]شاید همه ما نیاز داریم که به آموزه های ساده کنفوسیوس بازگردیم تا خود را با ساده ترین اصول زندگی به عنوان یک فرد اخلاقی و در نتیجه ایجاد دنیای اخلاقی دوباره آشنا کنیم [ترجمه ترگمان]شاید همه ما نیاز داریم به آموزه های ساده کنفسیوس برگردیم و خودمان را با ساده ترین اصول زندگی به عنوان یک فرد اخلاقی و در نتیجه ایجاد یک دنیای اخلاقی بسازیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• refamiliarize oneself with, get to know again
پیشنهاد کاربران
This term refers to the process of getting to know someone or something again, usually after a period of separation or absence. It implies a renewed or refreshed familiarity. فرآیند شناختن مجدد شخص یا چیزی، معمولاً پس از یک دوره جدایی یا غیبت. ... [مشاهده متن کامل]
این به معنای یک آشنایی تازه یا جدید است. مثال؛ After a long time apart, old friends might “reacquaint” themselves and catch up on each other’s lives. In a discussion about a favorite book, someone might say, “I recently reacquainted myself with the story and fell in love with it all over again. ” A person who has taken a break from a hobby might say, “I’m excited to reacquaint myself with painting and explore new techniques. ”