reaches

جمله های نمونه

1. his land reaches to the river
زمین او تا رودخانه می رسد.

2. a power that reaches to every corner of the country
نیرویی که در هرگوشه ی کشور توسعه دارد

3. a tree that reaches its branches over the wall
درختی که شاخه های آن از روی دیوار رد می شود

4. the shadow of the tree reaches the wall
سایه ی درخت به دیوار می رسد.

5. once in a while, a sufi reaches peak experience
گهگاه یک صوفی به مرحله ی خلسه می رسد.

6. the amazon gradually spreads out and reaches a width of six miles
رود آمازون به تدریج وسیع می شود و به پهنای شش مایل می رسد.

انگلیسی به انگلیسی

• continuous and successive stretches of water

پیشنهاد کاربران

1 -
a part of a river or part of an area of land
قسمتی از رودخانه یا قسمتی از یک زمین
The expedition set out for the upper reaches of the Amazon.
2 -
the highest or lowest levels of an organization
...
[مشاهده متن کامل]

بالاترین یا پایین ترین سطوح یک سازمان
The news has shocked the upper reaches of the government.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/reach
the outermost reaches : دورترین زوایا
حقوق. . . . رسیدن. . . برسد
in the western reaches of Iranian Empire در دورترین نقطه غرب امپراتوری ایران
بخشها، قسمت ها
فرهنگ معاصر دیکشنری
این لغت به معنای رسیدن به حدی هستش
in the outer reaches of = در دوررس ترین بخش، در پرت ترین نقطه
دسترسی، به دست آوردن

بپرس