raze

/ˈreɪz//reɪz/

معنی: بریدن، محو کردن، تراشیدن، ویران کردن، ستردن
معانی دیگر: (دراصل) زخم سطحی زدن، خراشاندن، (نادر) زدودن، (بامالش) پاک کردن، ساییدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rases, razes, rasing, razing, rased, razed
• : تعریف: to knock down or tear down (a structure); level.
مترادف: demolish, level, tear down, wreck
متضاد: raise
مشابه: annihilate, bulldoze, desolate, destroy, devastate, dismantle, fell, flatten, lay waste, topple, total

- The old stadium was razed in order to build the new sports complex.
[ترجمه گوگل] استادیوم قدیمی برای ساخت مجموعه ورزشی جدید با خاک یکسان شد
[ترجمه ترگمان] ورزشگاه قدیمی برای ساخت مجتمع ورزشی جدید ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Dozens of villages have been razed.
[ترجمه گوگل]ده ها روستا ویران شده است
[ترجمه ترگمان]ده ها روستا ویران شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many villages were razed to the ground.
[ترجمه 🌠MM93🌠] روستاهای زیادی با خاک یکسان شدند.
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از روستاها با خاک یکسان شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روستاها با خاک یک سان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fire razed the building to the ground.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی ساختمان را با خاک یکسان کرد
[ترجمه ترگمان]آتش ساختمان را با خاک یک سان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have razed those buildings to make way for the new highway.
[ترجمه گوگل]آنها آن ساختمان ها را با خاک یکسان کرده اند تا راه را برای بزرگراه جدید باز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها این ساختمان ها را ویران کرده اند تا راه را برای بزرگراه جدید باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The town was razed to the ground in the bombing raid - not a building was left standing.
[ترجمه گوگل]شهر در حمله بمباران با خاک یکسان شد - ساختمانی پابرجا نماند
[ترجمه ترگمان]این شهر با خاک یک سان شده و ساختمان ویران نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His hometown was razed to the ground during the war.
[ترجمه گوگل]زادگاهش در جریان جنگ با خاک یکسان شد
[ترجمه ترگمان]شهر او در طول جنگ با خاک یک سان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shelling from federal army tanks razed half the houses in the Croat-populated part of Glina.
[ترجمه گوگل]گلوله باران تانک های ارتش فدرال نیمی از خانه ها را در بخش کروات نشین گلینا ویران کرد
[ترجمه ترگمان]گلوله باران تانک های ارتش فدرال نیمی از خانه ها را در بخش پرجمعیت Croat با خاک یک سان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Towns such as Mittelwihr and Bennwihr were virtually razed to the ground.
[ترجمه گوگل]شهرهایی مانند Mittelwihr و Bennwihr عملاً با خاک یکسان شدند
[ترجمه ترگمان]شهرهایی مانند Mittelwihr و Bennwihr عملا با خاک یک سان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The village was razed to the ground .
[ترجمه گوگل]روستا با خاک یکسان شد
[ترجمه ترگمان]روستا با خاک یک سان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The woodland was razed by fire.
[ترجمه گوگل]جنگل در اثر آتش سوزی ویران شد
[ترجمه ترگمان]جنگل با آتش ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1162 Milan was razed to the ground by imperial troops.
[ترجمه گوگل]در سال 1162 میلان توسط نیروهای امپراتوری با خاک یکسان شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۱۶۲ میلان توسط سربازان سلطنتی با خاک یک سان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The town was razed to the ground after the French Revolution.
[ترجمه گوگل]این شهر پس از انقلاب فرانسه با خاک یکسان شد
[ترجمه ترگمان]شهر پس از انقلاب فرانسه با خاک یک سان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He razed her from his remembrance.
[ترجمه کوشا] اورا از صفحه ذهنش ( خاطرش ) پاک کرد
|
[ترجمه گوگل]او را از یاد خود یکسان کرد
[ترجمه ترگمان]او را از یاد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A massive Roman army besieged Jerusalem, utterly destroying the Temple and razing the city to the ground.
[ترجمه گوگل]ارتش عظیم رومی اورشلیم را محاصره کرد و معبد را کاملا ویران کرد و شهر را با خاک یکسان کرد
[ترجمه ترگمان]یک ارتش عظیم رومی اورشلیم را محاصره کرد و معبد را ویران کرد و شهر را ویران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It says that the company razed forests, polluted rivers, retarded crop growth and caused birth defects.
[ترجمه گوگل]این شرکت می گوید که این شرکت جنگل ها را با خاک یکسان کرد، رودخانه ها را آلوده کرد، رشد محصولات را به تاخیر انداخت و باعث نقص مادرزادی شد
[ترجمه ترگمان]در این گزارش آمده است که این شرکت باعث تخریب جنگل ها، رودخانه های آلوده، رشد رشد محصول و ایجاد نقص های مادرزادی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

محو کردن (فعل)
erase, eliminate, annihilate, expunge, obliterate, blur, wipe out, deface, blot out, disfeature, cause to disappear, raze, efface, rase

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

ستردن (فعل)
erase, scrape, scrub, obliterate, shave, raze, efface, rase

انگلیسی به انگلیسی

• tear down, demolish; scrape off, shave away with a knife
if people raze a building, town, or forest, they completely destroy it.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To completely destroy or level to the ground 🔨
🔍 مترادف: Demolish
✅ مثال: The old building was razed to make way for a new shopping center
verb
[ obj] : to destroy ( something, such as a building ) completely : demolish — often used as ( be ) razed
◀️ The old factory was razed to make room for a parking lot.
نابود کردن، خراب کردن، متلاشی کردن
از صحنه روزگار محو کردن
با خاک یکسان کردن. منهدم کردن
Israel razed Gaza to the ground, induced famine in the enclave, and even killed its own hostages while trying to take revenge for its egregious defeat on October 7.
اسرائیل غزه را منهدم و با خاک یکسان کرد، موجب قحطی در باریکه شد و حتی گروگانهای خودش را کشت در حالی که تلاش می کرد از شکست فاحش ۷ اکتبر انتقام بگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

خراب کردن
ویران کردن
منهدم کردن
معدوم کردن
تاراج کردن
پایمال کردن
خرد کردن
انداختن
افکندن
فنا کردن
تباه کردن
از ابادی انداختن
مخروبه کردن
Be razed to the ground
با خاک یکسان شدن
Ex ) with your behavior razed him to the ground
با رفتارت اونو با خاک یکسان کردی
کاملا ویران کردن طوری که هیچی باقی نمونه

بپرس