1. a ravishing beauty
یک زیباروی دلربا
2. The film is ravishing to look at and boasts a sensuous musical score.
[ترجمه گوگل]تماشای فیلم جذاب است و دارای موسیقی حسی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم برای نگاه کردن به یک امتیاز موسیقی سکسی، دلربا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Darling, you look simply ravishing in that dress!
[ترجمه گوگل]عزیزم، تو در آن لباس به سادگی جذاب به نظر میرسی!
[ترجمه ترگمان]عزیزم، تو توی این لباس خیلی زیبا به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She looked absolutely ravishing in a pale blue suit.
[ترجمه گوگل]او با یک کت و شلوار آبی کم رنگ کاملاً جذاب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با کت و شلوار آبی کم رنگ بسیار دلربا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She looked ravishing/She was a ravishing sight in her wedding dress.
[ترجمه گوگل]او جذاب به نظر می رسید / او در لباس عروسش منظره ای جذاب بود
[ترجمه ترگمان]زن دلربا و دلربا در لباس عروسی او دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She wore a ravishing dress of white tulle with a wide skirt embroidered with little knots of red velvet.
[ترجمه گوگل]او لباسی جذاب از پارچه توری سفید با دامن پهنی که با گره های کوچک مخمل قرمز گلدوزی شده بود به تن داشت
[ترجمه ترگمان]پیراهن گلی سفیدی با دامن گشاد ابریشمی به تن داشت که از مخمل قرمز رنگی گلدوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her ability to combine ravishing description with incisive analysis was outstanding.
[ترجمه گوگل]توانایی او در ترکیب توصیف جذاب با تجزیه و تحلیل دقیق، فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]توانایی او در ترکیب شرح دلربا با تجزیه و تحلیل دقیق برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cynthia looked positively ravishing this evening.
[ترجمه گوگل]سینتیا در این شب بسیار جذاب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]این شب سینتیا خیلی دلربا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This powerful and visually ravishing film should not be missed.
[ترجمه گوگل]این فیلم قدرتمند و جذاب را نباید از دست داد
[ترجمه ترگمان]این فیلم زیبا و دلربا نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Manya and Hela wanted to be especially ravishing that night.
[ترجمه گوگل]مانیا و هلا می خواستند در آن شب بسیار شیفته باشند
[ترجمه ترگمان]Manya و Hela می خواستند آن شب به خصوص دلربا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Medea, the sensual and ravishing sorceress of Greek mythology, enters the royal chambers.
[ترجمه گوگل]مدئا، جادوگر شهوانی و شیفته اساطیر یونان، وارد اتاق های سلطنتی می شود
[ترجمه ترگمان]Medea، جادوگر sensual و مسحور افسانه های یونانی، وارد مجلس سلطنتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You certainly look ravishing tonight, darling.
[ترجمه گوگل]مطمئنا امشب جذاب به نظر میرسی عزیزم
[ترجمه ترگمان] امشب خیلی خوشگل شدی، عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lisette looked ravishing in one of the firm's most successful models.
[ترجمه گوگل]لیست در یکی از موفقترین مدلهای این شرکت، جذاب به نظر میرسید
[ترجمه ترگمان]Lisette در یکی از موفق ترین مدل های شرکت دلربا جلوه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She has no make - up on but she is ravishing.
[ترجمه گوگل]او هیچ آرایشی ندارد اما شیفته است
[ترجمه ترگمان]اون هیچ کاری نداره اما دلربا هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید