ravenously


حریصانه، باگرسنگی زیاد

جمله های نمونه

1. Even after the meal, she was still ravenously hungry.
[ترجمه گوگل]حتی پس از صرف غذا، او همچنان به شدت گرسنه بود
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از غذا، هنوز خیلی گرسنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boy ate gratefully and ravenously.
[ترجمه گوگل]پسر با شکرگزاری و حرص خورد
[ترجمه ترگمان]پسر با خوشحالی و خوشحالی غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were all ravenously hungry after the walk.
[ترجمه گوگل]همه ما بعد از پیاده روی به شدت گرسنه بودیم
[ترجمه ترگمان]بعد از پیاده روی، همه گرسنه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He looked ravenously at the buffet table.
[ترجمه گوگل]با حرص به میز بوفه نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهی حریصانه به میز بوفه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boys dug in ravenously.
[ترجمه گوگل]پسرها با هولناکی وارد خاک شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها حریصانه شروع به کندن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was ravenously hungry .
[ترجمه گوگل]من به شدت گرسنه بودم
[ترجمه ترگمان]خیلی گرسنه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She began to eat ravenously.
[ترجمه گوگل]او شروع به خوردن کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به خوردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This strategy prevents overeating, since you're never ravenously hungry.
[ترجمه گوگل]این استراتژی از پرخوری جلوگیری می کند، زیرا شما هرگز به شدت گرسنه نیستید
[ترجمه ترگمان]این استراتژی از پرخوری پیش گیری می کند چون شما هرگز حریصانه گرسنه نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Believe it or not, the boy ate ravenously.
[ترجمه گوگل]باور کنید یا نه، پسر به شدت غذا خورد
[ترجمه ترگمان]پسر حریصانه خورد: باورت بشه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Page 4 : He started to eat ravenously . Then, suddenly, the soldier got a spooky feeling.
[ترجمه گوگل]صفحه 4 : با ولع شروع به خوردن کرد سپس، ناگهان، سرباز احساس ترسناکی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] شروع کرد به خوردن ۴: شروع به خوردن کرد سپس ناگهان سرباز احساس عجیبی به او دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company ate ravenously.
[ترجمه گوگل]شرکت با ولع غذا خورد
[ترجمه ترگمان]شرکت حریصانه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The starving dog ate ravenously.
[ترجمه گوگل]سگ گرسنه به شدت غذا خورد
[ترجمه ترگمان]سگ گرسنه حریصانه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She emerged looking ravenously hungry.
[ترجمه گوگل]او به شدت گرسنه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]خیلی گرسنه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were anticipating the jellied meat and the sweet preserves, we were ravenously hungry.
[ترجمه گوگل]ما منتظر گوشت ژله ای و غذاهای شیرین بودیم، به شدت گرسنه بودیم
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داشتیم که نه گوشت و نه گوشت پر آب و نه آب شیرین، ما خیلی گرسنه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. During the middle of each month the full moon was attacked by a colossal sow and ravenously devoured.
[ترجمه گوگل]در اواسط هر ماه، ماه کامل مورد حمله یک خروس عظیم الجثه قرار می گرفت و به شدت می بلعید
[ترجمه ترگمان]در وسط هر ماه ماه کامل به یک ماده خوک غول پیکر حمله می شد و حریصانه می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with a voracious appetite, hungrily; avidly, eagerly, passionately, zealously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ravening
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous
✅️ قید ( adverb ) : ravenously
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous / ravening
✅️ قید ( adverb ) : ravenously

بپرس